 |
اخبار > فراتحلیلی بر بیانیه گام دوم |
 |
نسخه چاپي ارسال به دوست
شماره خبر : ٤٠٧٢٨٦ تاريخ درج خبر : پنج شنبه ٢ خرداد ١٣٩٨ ساعت درج خبر : ١٥:٤٩
فراتحلیلی بر بیانیه گام دوم
بیانیه گام دوم انقلاب که از سوی مقام معظم رهبری و به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر شد، عمدتا جوانان را مورد خطاب قرار داده است. جشنواره علامه حلی(ره) نیز به عنوان جشنواره پژوهشی طلاب جوان سراسر کشور، بخش ویژه یازدهمین دوره خود را به موضوعاتی از قبیل «چهلسالگی انقلاب اسلامی» و «بیانیه گام دوم انقلاب» اختصاص داده است. از همینرو فراتحلیلی از این بیانیه توسط حجتالاسلام والمسلمین «سید حسین اسحاقی»، پژوهشگر حوزوی و مسئول گروه علمی اخلاق و تربیت جشنواره انجام شده است. آنچه در پی میآید متن کامل این مطلب تحلیلی است:
بسم الله الرحمن الرحیم
فراتحلیلی بر بیانیه گام دوم
رهبر معظم انقلاب: من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم، من بنا بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم و یا مطلبی را که میگویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار و مطالعه کنند، ولی راجع به این میگویم این کار را بکنید.
ضرورت و اهمیت صدور بیانیه
صدور چنین بیانیههای مهمی به نامِ بیانیه «گام دوم انقلاب» از طرف رهبر معظم انقلاب مسبوق بهسابقه بوده و حداقل بهصورت روشن در دو مقطع حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالی راهبرد انقلاب و مسیر آینده را به صورت شفاف در قالب پیامهایی از این دست، با مردم و مسئولان در میان گذاشتهاند؛ یکی در اولین سالگرد ارتحال حضرت روحالله و دیگری در بیستمین فجر پیروزی انقلاب اسلامی. افزایش فشار دشمنان خارجی و خودباختگان داخلی از جمله ویژگی اصلی مقاطع صدور این بیانیههاست، به گونهای که شیپورهای تبلیغاتی دشمنان در آن برهههای زمانی بهزعم خود، سازشان را برای نواختن نوای پایان انقلاب اسلامی کوک کرده بودند و عوامل داخلیشان نیز همصدا با آنها هر روز روضه ناامیدی و «ما نمیتوانیم» را با صدای بلندتری میخواندند. با اینحال رهبر معظم انقلاب در بیانیههای خود نه مشکلات را کتمان کرده و نه نوای ناامیدی سرمیدادند؛ بلکه آینده را روشن و نسخه شفابخش مسیر رو بهجلو را پیش روی ملت و مسئولان قرار دادند.
در واقع جنس این بیانیه با رویکرد آیندهپژوهانه و افقگشایانه و امید افزاست. رهبر فرزانه انقلاب در این بیانیه، برای آینده افقسازی کرده است؛ از این رو تمام فرمولهای تحلیل در آیندهپژوهی روی این بیانیه قابل پیادهسازی است. ایجاد امید و تحقق تمدن نوین اسلامی در پرتو نظریه نظام انقلابی در این بیانیه بسیار پررنگ و واضح دیده شده و از مأموریتهای عمده آن به شمار میرود. هفت مأموریت پایانی در انتهای بیانیه تعیین کننده راه و افقهای فرداست که باید مفاهیم متعالی آن از جمله: عزت، استقلال، اقتصاد، اخلاق و معنویت و سبک زندگی بررسی و در حوزه روابط داخلی و بینالمللی تحلیل شود.
این بیانیه، در حقیقت نقشه راه ملت بزرگ ایران در مسیر تعالی و پیشرفت کشور است. در این بیانیه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، فرا تحلیلی دقیق از سرگذشت انقلاب و مسیر آینده را به خوبی ترسیم کردهاند. حقیقتا در بسیاری از فرازهای این بیانیه، الفاظ و کلمات برای انتقال کامل روح معنایی حاکم برآن عاجز هستند؛ در پشت صحنه این الفاظ، گویی یک پیر راه، مسیر عظیمی را که خود طی کرده و از پیچوخمهای آن به خوبی آگاه است، فرادید مینهد و گذشتهها را مورد تحلیل قرار داده و مسیر پیش رو را به مردم مینمایاند.
در مجموع بیانیهی تفصیلی رهبر حکیم انقلاب اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب و آغاز «فرایند بزرگ و جهانی چهل سال دوم» به جهات متعددی مهم و راهبردی و دارای اهمیت است:
1. بهدلیل صادرکننده و امضای ذیل آن! مهم است. صادرکنندهی این بیانیه شخصیتی است با ویژگیهای حقیقی ممتاز و جایگاه حقوقی رفیع ؛ این بیانیهی حدوداً شش هزار و دویست کلمهای از چنین شخصیتی که تکتک واژگانش با عنایت انتخاب شدهاند مسلما مهم و نیازمند تعمّق و شایستهی تدبّر در آن است.
2. بهدلیل مقطع صدور آن یعنی چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز دههی پنجم و چهل سال دوم انقلاب بسیار مهم است. فراموش نکنیم که سردمداران شیطان بزرگ در خفا و علن وعدهی پایان انقلاب تا قبل از این ایام را داده بودند.
3. بهدلیل مخاطب اصلی آن یعنی جوانان، هم مهم است. جمعیتی انبوه، تحصیلکرده، پُرانرژی و آیندهساز؛ حدود 36 میلیون نفر (اگر فقط جوانان ایرانی را مخاطب این بیانیه بدانیم) که هر کدامشان میتوانند موتور محرکه و پیشران حرکت و اقدامکنندهای مهم و سازنده برای کشور باشند.
4. همچنین بهدلیل محتوا و مضامین راهبردی آن نیزمهم است! در این بیانیه که میتوان آن را منشور انقلاب اسلامی در نقطهی عطف چهلسالگی ارزیابی کرد، محورها، فرازها و نکتههای پُرمغز موج میزند و با تعمق و ژرفاندیشی در آن، این حقیقت روشنتر میشود.
5. این بیانیه از امید و نگاه خوشبینانه به آینده؛ بهعنوان کلید اساسی همهی قفلها تا دست یافتن به قلهی دانش، و از معنویت و اخلاق تا اقتصاد و عدالت و مبارزه با فساد و استقلال و آزادی و عزت ملی و مرزبندی با دشمن و در پایان لزوم مقابلهی جهادی وهوشمندانه با سبک زندگی غربی؛ سخن میگوید.
6. بیانیه یا منشور گام دوم انقلاب اسلامی در عین انقلابی بودن، بسیار عالمانه و منصفانه به نگارش درآمده و ضمن دفاع کامل از راه پیموده شده، کاستیها و فاصلهی طولانی تا بایستهها و آمادگی برای تصحیح خطاها در آن پذیرفته شده است.
7. ادبیات سلیس، جامعیت، عالمانه و منصفانه بودن این بیانیه در عین انقلابی و تهاجمی بودن را میتوان از ویژگیهای دیگر این بیانیه برشمرد که بخشی از عصبانیت دشمن، عناصر بیگانه و ضد انقلابیون رسوای خارجنشین را باید در برخورداری از همین ویژگیها جستجو کرد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در این بیانیه نهتنها خط القای یأس و ترس دشمن را فرو پاشیدهاند بلکه امواج واقعی امید را در ملت ایران و خصوصاً جوانان جاری کردهاند.
بدیهی است که در اینجا مجال مناسبی برای پرداختن و حتی مرور همهی یافتههای بیانیه نیست، لذا فقط به ذکر برخی سرفصلها و فرازهایی از این منشور ـ که خود گویای اهمیت آن است ـ بسنده میکنم:
الف. ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحلهی یعنی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی؛
ب. عطف توجه به نسل جدیدی که وارد فرایند بزرگ و جهانی چهل سال دوم میشود؛
ج. انقلاب اسلامی؛ آغاز عصر جدید در جهان؛
د. تأکیدبر دوگانههای ظریف در بیانیه؛
ه. تقویت امید و خودباوری به ملت و همه علاقهمندان به انقلاب اسلامی؛
و. تأکید برسبک زندگی اسلامی در تقابل با سبک زندگی غربی؛
ز. تمرکز بر شعارهای جهانی، فطری و همیشهزنده انقلاب اسلامی؛
ح. نظامسازی انقلاب اسلامی با دفاع ابدی از نظریهی نظام انقلابی؛
ط. متحجر نبودن انقلاب و در عین پایبندی به اصول و ارزشهای خود؛
ی. قدرتمند اما مهربان، با گذشت و حتی مظلوم بودن انقلاب در پارهای از موارد؛
ک. صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان و دفاع از مظلومان و مستضعفان؛
ل. سهقطبی شدن جهان با وقوع انقلاب اسلامی و دوقطبی ماندن جهان در عصر حاضر «اسلام و استکبار»؛
م. یادآوری برکات بزرگ انقلاب اسلامی: از ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران تا به اوج رساندن مشارکت مردمی و ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی آحاد مردم و از سنگین کردن کفهی عدالت در تقسیم امکانات کشور تا پیشرفتها در عرصهی علم و فناوری و افزایش معنویت و اخلاق؛
ن. عطف توجه به مأموریتهای هفتگانه برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ مانند: حوزه ی علم و پژوهش (دانش)؛ معنویت و اخلاق؛ اقتصاد به مثابه ی یک نقطه کلیدی تعیینکننده، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، روابط خارجی در قالب دو ستون عزت ملی و مرزبندی با دشمن و در چارچوب اصل عزت و حکمت و مصلحت، و همینطور عطف توجه به سبک زندگی...
نگاهی گذرا به محورهای بیانیه «گام دوم انقلاب»
بخش نخست
محورهای کلی:
1. شعارهای جهانی انقلاب اسلامی: برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛
2. مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست؛
3. حساسیت بر مرزبندیها: جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود به شدّت پای بند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان به شدّت حسّاس است؛
4. مشی انقلاب از ابتدا تاکنون: این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است.
بخش دوم
دو چالش اساسی در مقابل انقلاب اسلامی در ابتدای شکلگیری:
1. صفبندی همه دشمنان اعم از حکومت طاغوت تا آمریکا و برخی دولتهای غربی؛
2. نبود الگوی دقیق و تجربه شده در زمان شکل گیری انقلاب اسلامی و ناکارآمدی الگوهای موجود آن روز.
بخش سوم
سه اقدام اساسی و اولیه که انقلاب اسلامی انجام داد:
الف: تبدیل رژیم ننگین سلطنت استبدادی به حکومت مردمی و مردمسالاری دینی؛
ب: میداندار کردن اصلی جوانان در حوادث و عرصههای گوناگون مدیریّت؛
ج: انتقال روحیه و باور «ما میتوانیم» به همگان.
بخش چهارم
آثار، نتایج و دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران:
1. ثبات و حفظ تمامیت اراضی؛ تثبیت ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها ـ که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ـ با معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله؛
2. حرکتآفرینی در موتور پیشران عرصه علم و فنآوری و تقویت زیرساختهای اقتصادی و عمرانی و... ؛ جهش در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی که تاکنون ثمرات بالندهی آن روزبهروز فراگیرتر میشود؛
3. تقویت مشارکت مردمی؛ تضمین و به اوج رسیدن مشارکت مردمی در مسائل سیاسی مانند: انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی و در موضوعات اجتماعی مانند: کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری؛
4. رشد سیاسی آحاد مردم؛ ارتقاء بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی، تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی و خارج کردن این سطح، از انحصار طبقهی محدود و عزلت گزیدهای به نام روشنفکر؛
5. احیای عدالتمحوری؛ احیاء مفهوم و کارکرد عدالت در ایران در همه سطوح؛ مفهومی که تا قبل از انقلاب و در رژیم طاغوت مشمول حال طبقه محدودی از جامعه میشد؛
6. معنویتافزایی و اخلاقگرایی؛ افزایش چشمگیر عیار معنویّت و اخلاق در فضای عمومی جامعه؛
7. استقامت و استکبارستیزی؛ نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قُلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد.
بخش پنجم
مهمترین مأموریتهای نسل جوان برای گام دوم انقلاب:
1. حوزه علم و پژوهش: باید به قلهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. به پا خیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما به شدت بیمناک است، ناکام سازید؛
2. حوزه معنویت و اخلاق: شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد. این بی گمان محتاج جهاد و تلاش است؛ و این تلاش و جهاد بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد داشت؛
3. حوزه اقتصاد: جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راه حلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفا ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است پس راه حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است، خطایی نابخشودنی است؛
4. حوزه عدالت و مبارزه با فساد: اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مومن و انقلابی و دانا و کاردان ـ که بحمد الله کم نیستند ـ سپرده شود امید اجرای عدالت و مبارزه با فساد برآورده خواهد شد انشاءالله؛
5. حوزه استقلال و آزادی: بدیهی است که استقلال نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و آزادی نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی، تعریف شود؛
6. حوزه عزت ملی و روابط خارجی: امروز ملت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند. در مورد آمریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست و مذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت؛
7. حوزه سبک زندگی: مقابله با سبک زندگی غربی، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
بخش ششم
ارائه نقشه راه برای پیمایش گام دوم انقلاب
الف: بازخوانی نقاط ضعف و قوت مسیر طی شده برای کاهش فاصله بین بایدها و واقعیتها؛
ب: توجه به برنامههای دشمن که گاهی در قالب جنگ نرم یا اقدامات نظامی و جنگ اقتصادی و جنگهای نیابتی و... همراه است و برای غفلت زایی نخبگان، مسئولین و آحاد ملت صورت میگیرد؛
ج: پایبندی به اصول و آرمانهای غیر قابل تغییر اما منعطف برای تعیین تاکتیکهای جدید؛
د: دادن ابتکارعمل به جوانان و اعتماد و ایمان به توانمندی آنان به عنوان سرمایه عظیم انسانی.
بخش ویژه
مهمترين نکات:
1. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت؛
2. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید؛
3. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است؛
4. گسترش عدالت در جامعه هر چند نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است؛
5. اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود ـ که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود ـ بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت؛
6. نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است؛
7. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم؛
8. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند؛
9. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید؛
10. با پیروزی انقلاب، قطب جدیدی در جهان بروز کرد و با حذف یکی از اقطاب ؛ اینک دوگانه اسلام و استکبار در جهان ایجاد شده است؛
11. موتور پیشران در عرصه علم وفنآوری و زیرساختهای اقتصادی و عمرانی با مرجعیتبخشی و تأکید بر ظرفیت جوانان باید استدامه و نهضت علمی نهادینه شود؛
12. با مروری بر چله انقلاب، اینک وارد گام دوم انقلاب یعنی؛ مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی شدهایم و در گام دوم باید با تأسی از نظریه نظام انقلابی، با تلاش و مجاهدت جوانان، بسوی تحقق آرمان «ایجاد تمدن نوین اسلامی» و آمادگی برای طلوع و رشید ولایت عظمی گام برداریم؛
13. در پرتو اجتهاد پویا با لحاظ تغییرات روزآمد؛ نظریه انقلابی مستلزم نظریهپردازی جدی است؛ به گونه ای که اصول و ارزشهای ثابت آن، با تغییرات فرارو همزیستی واحد داشته باشد و از لحاظ نظری با ایجاد یک مفهوم پیش رو فاقد تناقض و همگن با تغییرات جلوه کند.
تحلیل متنی و فرامتنی بیانیه
بیانیهی گام دوم، سندی ناظر به آینده است. بیشتر اینگونه اسناد مبتنی بر «پیشران»هایی تدوین و طراحی میشوند تا آینده و دورنمای تحقق اهداف را عینیتر ترسیم کنند. رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه «گام دوم انقلاب» با مرور تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی اعلام کردند: انقلاب «وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است». گام دومی که باید در چارچوب «نظریه نظام انقلابی» و با «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» به سوی تحقق آرمان «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه)» برداشته شود. ایشان در این بیانیه مسیر طی شده و مسیر پیشرو را در نقشه راهی روشن در اختیار ملت عزیز و عالی قدر ما قرار داده است.
این بیانیه دارای بُعد تربیتی و آسیبشناسانه و هم دارای ویژگی جهادی و حماسی است. این جامعیت را در این منشور استوار میتوانید به خوبی مشاهده کنید. زیبایی روایی این بیانیه قابل توجه است. واژههای خوشساز، ترکیبهای بدیع، متنی متین، عمیق، روان فشرده و خلاصه را به عنوان نقشه راه ملت ایران در دسترس ملت ایران قرار دادند. مخاطب این نامه به صورت خاص و ویژه جوانان رشید ما هستند.
بیانیه منتشر شده از سوی مقام معظم رهبری یک منشور راه است. این بیانیه در عین انقلابی بودن، بسیار عالمانه و مدبرانه به تحریر درآمده و با پشتیبانی از راه طی شده انقلاب و بیان کاستیهای موجود در راه رسیدن به اهداف عالی آن جوانان عزیز را برای «ساختن ایران اسلامی بزرگ» به مبارزه دعوت میکند. لذا باید بهشدت مراقبت کرد تا این بیانیه به «سندی بالادستی» به این معنی که تمجید و تجلیل بشود اما بهکار بسته نشود، تبدیل نشود و اتفاقاً «سندی دمدستی» یعنی منشوری کاملاً عملیاتی و اجرایی باشد. این بیانیه یک راهبرد کلی است که میتواند ما را به اهدافی که نظام مقدس جمهوری اسلامی داشته برساند.
بخشاوّل روایتِ ایشان در بیانیه، روایت از ماهیّت انقلاب اسلامی است.بخش دوم روایتی از روند چهل ساله انقلاب و جمهوری اسلامی و بخش سوم روایتی از آینده نظام اسلامی است.
بخش اوّل روایتی است که رهبری معظم انقلاب در جاهای مختلف این بیانیّه از ماهیّت انقلاب اسلامی دارند.آن وجوهی که ایشان برای انقلاب اسلامی برمیشمارند؛ این است که این انقلاب وجه تمایزی با دیگر انقلابها و پدیدههایی که در دنیا موجود است، دارد. نکته اوّلی که ذیل این روایت میفرمایند این است که انقلاب اسلامی یک نهضت بزرگ دینی بود که پیوند بین دین و سیاست ایجاد کرد. ما خیلی از نهضتهای دینی داشتیم که به این بزرگی نبودند یا خیلی از نهضتها را داشتیم که سیاسی بودند ولی دایره دینی نداشتند. انقلاب اسلامی از این جهت با خیلی از انقلابهای قبل از خودش بهخصوص قرن بیستم متفاوت است. نکته بعدی که میفرمایند این است که انقلاب اسلامی منجر به تأسیس یک نظام سیاسی شد، بدون آنکه هیچ تجربه پیشینی داشته باشد. عین سخن ایشان است که: ما از صفر شروع کردیم و این وجه مهمّی از نظام است. نکته سوم در مورد وجه تمایز انقلاب، برهم زدن نظم رایج در جهان است. رهبری میفرمایند: ابتدا نظام اسلامی فضای دوقطبی جهان را تبدیل به سه قطب کرد و بعد از آن، دوگانه جدیدی بین اسلام و استکبار ایجاد کرد. چهارمین نکته ی مورد اشاره ایشان اصلاح وضع داخلی است. ما یک میراثی از عقبماندگی و تحجّر و تحقیر را از دوره قاجار و پهلوی همراه داشتیم. نظام اسلامی، فضای سلطنتی را تبدیل به فضایی مردمی کرد، جوانان را به میدان آورد و با اتکاء به تواناییهای داخل، سعی در اصلاح وضع داخلی کرد.
نکته دیگر این است که وقوع انقلاب اسلامی، یک مخالفت اساسی، هم در جبهه چپ و هم در جبهه راست در دنیا به وجود آورد. خیلی از انقلابهای قرن بیستم، ماهیّت چپ و یا ماهیّتی از جانب دیگر دارند. تنها انقلابی که بدون توجّه به چپ و راست، حرف سوّمی را میزند، انقلاب اسلامی است و نکته آخر در مورد ماهیّت انقلاب اسلامی، بحث دوام انقلاب اسلامی است. معمولا این مَثَل را میگویند که تمدّنها وقتی که این دامنه کوه تمدّنسازی را پشت سر میگذارند و به قلّه میرسند، رفته رفته مسیر قلّه را به سمت پایین طی میکنند. صاحب بیانیه این مَثَل را قبول ندارند و میگویند: انقلاب اسلامی به مثابه یک حرکتی است که رشد میکند و زمانی که به پیروزی میرسد و به وقوع میپیوندد، دائمی میشود. زیرا شعارها و ارزشهایی که انقلاب اسلامی بر آنان اصرار دارد، متناسب با فطرت بشری است و اگر برای بشر جا بیافتد، بشر دلبستگی دائمی به انقلاب پیدا میکند. فقط یک مسألهای در این بین مطرح است که چرا بعضی مواقع میبینیم یک بخش خاصّی از مردم علیالظاهر از انقلاب دلزده شدهاند؟ رهبر معزز انقلاب، این شبهه را اینگونه پاسخ میدهند که دلزدگی مردم به خاطر اهمال ماست، زیرا شعار میدهیم و در عمل کار دیگری میکنیم و مردم از این دوگانگی مسئولان خسته میشوند. وگرنه کمتر کسی است که شعارهای انقلاب بر او عرضه بشود و بگوید که شعار انقلاب را قبول ندارد و یا برایش جذّاب نیست. این یک روایت از ماهیّت انقلاب اسلامی بود که آقا مطرح کردند .اما بعضی از گزارهها، گزارههای جدیدی بود و بعضی دیگر قبلاً مطرح شده بود ولی نکته اینجاست که وقتی اینها در کنار هم قرار میگیرند، یک روایت ناب و قابل توجّهای از انقلاب اسلامی مشاهده میشود.
اما بخش دوم بیانیه ، روایتی است که ایشان از چهلسالگی نظام دارند. حضرت آقا در این روایت، صحبت از منطق رفتاری جمهوری اسلامی میکنند.یعنی آنجا که میگویند رویه ما این بوده و اینگونه عمل کردیم. در این راستا یکی از موارد مهم، بحث آمادگی برای تصحیح ایرادات است. ایشان میگویند جمهوری اسلامی در حرف خود محکم و استوار است، ولی این به معنای آن نیست که ما برای اصلاح ایرادات خود تلاش نکنیم. نقد، اگر مثبت و سازنده باشد میپذیریم. این یک منطق رفتاری یا پیوند بین آرمان گرایی و واقع گرایی در جمهوری اسلامی است؛ ایشان مطرح میکنند و میگویند که ما به اقتضائات جامعهی امروز دقّت داریم ولی این اقتضائات باعث نمیشوند که ما از آرمانها دست بکشیم.
نکته بعد بحث رفق و مدارا و مهربانی و دلسوزی نظام است که ایشان میفرمایند که در عین قاطعیّت، این موضوعات را داریم. مهربانی نظام را باید در کنار قاطعیّت آن در جاهایی که خط قرمز نظام است، مشاهده کرد.
نکته دیگر از بیانات رهبری روشی است که ایشان در بررسی رفتار جمهوری اسلامی استفاده میکنند. ایشان از روش مقایسهای استفاده میکنند که روش بسیار کارآمدی در بررسیهای تحلیلی است و در جاهایی مقایسه ما با دیگران انجام میشود؛ که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
مقام معظّم رهبری در بخشی از بیانیه میفرمایند: انقلاب ما در برابر انقلابهای دیگر مانند فرانسه، روسیه و امثالهم بینظیر است
یا بیان میدارند که چهلسالگی و جشن چهلسالگی مردم ایران، سردست گرفتن شعارهای انقلاب در مقابل انقلابهای دیگر بی نظیر است، یا در بخشی دیگر مطرح میکنند زمانی کشور ما زیر دست آمریکا بود، ولی امروز ماجرا فرق کرده، اگر آنروز چالش با آمریکا سرِ کوتاهکردن دست عُمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیست در تهران و یا رسوا کردن لانه جاسوسی بود، امروز چالش بر سر حضور ایرانِ مقتدر در مرزهای صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذِ نامشروع آمریکا از منطقه غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدین فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است.
این بیانیه در عین انقلابی بودن، بسیار عالمانه و مدبرانه به تحریر در آمده و با پشتیبانی از راه طی شده انقلاب و بیان کاستیهای موجود در راه رسیدن به اهداف عالی آن جوانان عزیز را برای «ساختن ایران اسلامی بزرگ» به مبارزه دعوت میکند.
رهبر جوانباور ما، خوب روحیات و توانمندی جوانان را میشناسند، آفاق ذهن او، دلشورههای او را بهتر از هر کسی میداند و رویشهای عظیم انقلاب را در تربیت نسل جدید میدانند.
در واقع بیانیه «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان که به مثابه منشوری برای «دومین مرحله خود سازی، جامعه پردازی و تمدن سازی» اقدام کنند و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم زنند و باگام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) هست» نزدیک سازند.
این بیانیه ی حدود ۶۲۰۰ کلمهای که هر کلمه آن به جهت اهمیت بالای آن دارای قابلیت و زمینههای تعمق و اندیشهسازی است. گامی است مهم، که در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران با عنایت ویژه حضرت امام زمان(عج) صاحب عصر و تدبیر درست جانشین بر حقش ولیامر مسلمین حضرت آیتالله خامنهای برداشته شده است. در چنین نقطه عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه گام دوم انقلاب» و برای ادامه این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی به منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند.
سراسر این پیام سرشار از روح امید و خودباوری است. در این بیانیه رهبر عزیز خود باوری را مد نظر قرار دادند. شرایطی درست در نقطه مقابل تحقیر تاریخی ملت ایرانرا فرادید نهاده اند. طرح ایده ی نظریه نظام انقلابی، به عنوان نسخه نجات رهایی و رفتن به سوی آینده ترسیم شده است. مسأله صبر انقلابی، فسادستیزی در درون؛ عزت همراه با حکمت و مصلحت در برابر بیگانگان از موضوعات طرح شده در این بیانیه است. پیام روشن این بیانیه این است که اگر انقلابیتر بمانیم بیشتر پیشرفت کنیم.
ویژگی بعدی این بیانیه نورانی، یک روایت خلاقانه، نوآورانه و بدیع از انقلاب اسلامی است. آن تبیین فوقالعاده و دلیرانه یک روایت به روز و پیش برنده فعال مستند و باورپذیر در اختیار ملت عزیز ما و جوانان ما است. در عینحال آرمانگرا و مسئولیتآفرین است. در مجموع این بیانیه بهنوعی کارنامه چهل سال مدیریت انقلاب و گزارشی از چهار دهه از انقلاب و آیینهای است برای مدیران تا کارنامه کاری خود را گزارش دهند؛ شاید یکی از حلقههای مفقوده نظام مدیریت در کشور ما عدم ارائه گزارشی مردمی از مدیریت، موفقیتها و ناکامیها باشد برای همین هم بیشتر مدیران انقلاب دورههای مدیریتی خود را با نگاهی سوگیرانه موفق و کارآمد میدانند.
ما اهداف و مقاصد انقلاب اسلامی را میتوانیم به اهداف و مقاصد کوتاه، میانمدت و بلندمدت تعریف کنیم و آرمان نهایی ما قرب الی الله باشد. اما برای نیل به لقای الهی، حیات طیبه هم در ردیف مقصد قرار میگیرد و به تعبیر ویژهتر که در بیانیه آمده، تمدن نوین اسلامی هم در بخش مقصد قرار میگیرد.
برای تحقق تمدن نوین اسلامی به جامعهسازی اسلامی نیاز داریم و برای این نیز به خودسازی احتیاج است؛ که اینها همه در مسیر مقصد قرار میگیرند. منتهی برخی ابزارهایی هستند که ما را در نیل به مقصد کمک میکنند. برخی ارزشِ وسیلهای و افزاری دارند و برخی ارزش ذاتی دارند و آنچه ارزش ذاتی دارد، قرب الی الله و لقای الهی است که انقلاب اسلامی برای تحقق آن به وجود آمده است، تمام همه اهداف ما قرب الهی است. انقلاب اسلامی به دنبال توحید است و بقیه اهداف را به عنوان اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت میتوان در این مسیر طبقهبندی کرد.
مبدأ در بیانیه گام دوم (مانند گام اول) توحید است و مقصد هم نیل به توحید است «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه» و تمدن هم تمدن توحیدی است، حیات طیبه زندگی توحیدی است و عدالت و آزادی و استقلال هم مبتنی بر توحید است و ما نمیخواهیم به طاغوت وابسته باشیم و روبروی این حرکت در مبدأ و مقصد، نظام استکبار و سلطه است که مخالف توحید، استقلال و آزادی انسانها است.
ما انسانها متحرک هستیم و مردم ایران و مسلمانان و مستضعفان جهان باید بیانیه گام دوم را بر اساس هفت توصیه مأموریتی، رهبر عزیز تحقق ببخشند، رهبر معظم انقلاب مدظله العالی دراین بیانیه به این مطلب مهم اشاره میکنند که ما باید به گونهای زمینهها را فراهم کنند که ظهور امام زمان عجّلاللهتعالیفرجهالشریف را شاهد باشیم که این حرکت جهانی است.
در این رهگذر باید دانست که اینک قدرت ما نسبت به گام اول انقلاب افزایش یافته است و رهبر معظم انقلاب در این باره مثالهایی زدند: اگر در گام اول نظام استکبار مراقبتهایی که نسبت به ما انجام میداد، این بود که موشک و تسلیحات و غیره به ما نرسد، اما امروز نگرانند که برد موشکها بیشتر نشود، بنابراین انسان در این بیانیه باید به حرکت در آید و برای اینکه انسان به حرکت درآید، باید محرکها را بشناسیم. ما دو دسته محرکهای معرفتی و انگیزشی داریم که محرکهای معرفتی یا دانشی از جنس آگاهی است و محرکهای انگیزشی از جنس انگیزه است. محرکهای معرفتی و انگیزشی هر یک به دو نوع تقسیم میشوند، در محرکهای معرفتی یا معرفت و دانش حقیقی هستند و یا توهمی، که نادرست و کاذب به حساب میآیند. علم و معرفت وقتی شیطانی میشود، کاذب میشود؛ همین کار را نظام استکبار انجام میدهد؛ نظام استکبار در سیستم تبلیغاتی و رسانهای خود، دروغ را ترویج میکند، میگوید من میخواهم حقوق بشر را در جهان پیاده کنم، آزادی را به کشورها به ارمغان بیاورم، با تروریست مبارزه کنم و غیره که همه اینها کذب محض است در معرفت طاغوتی از عقل و وحی خبری نیست؛ در مقابل معرفت توحیدی وحیانی است و از وحی سرچشمه میگیرد و عقلانی و قرآنی است.
رهبر معظم انقلاب مدظلهالعالی در بیانیه گام دوم میفرمایند: «دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید». اگر شما گذشته را از منابع درست نشناسید، گذشته را به شکل نادرست به شما میشناسانند و اگر شما گذشته را نادرست بشناسید، درباره آینده دچار خطاهای مخرب وجبران ناپذیر میشوید. بنابراین ما باید مراقب تبلیغات و محرک معرفتی توهمی و کاذبی که از سوی دشمن به ما ارائه میشود، باشیم.
اما محرکهای انگیزشی به دو نوع تقسیم میشوند، برخی محرکهای انگیزشی از جنس میل و علاقه و برخی از جنس نفرت و بیزاری است؛ برخی امور برای ما خوشایند و برخی ناخوشایند هستند؛ در محرکهای انگیزشی توحیدی گفته میشود که اینها را با توحید بسنجید، چنانچه خداوند در آیه 46 سوره سبأ میفرماید: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی؛ به مشرکان بگو: من شما را فقط یک پند مىدهم و بدان توصیه مىکنم، و آن این که به خاطر خدا، دو تا دو تا، یا یکى یکى به پا خیزید».
در محرکهای انگیزشی طاغوتی، حرکت و محرک انگیزشی برای نفس است و برای خداوند متعال نیست؛ تولی و تبری همین است که ما کسانی را دوست بداریم که خداوند آنها را دوست بدارد، اگر برائت و ولایت در ارتباط با توحید قرار گرفت انگیزهها و حب و بغض ما الهی میشود و وقتی نظام انگیزشی الهی شد، انسان، مسیر مبدأ تا مقصد را الهی طی میکند. محرکهای انگیزشی و معرفتی در همه وجود دارد، چنانچه محرکهای انگیزشی و معرفتی ما غیرالهی باشد، جاهلیت انسان را فرا میگیرد، چنانچه گفتهاند در دنیای جدید، جاهلیت مدرن حاکم است.
در بازخوانی دقیقتر بیانیه گام دوم میتوان بر اساس اهمیت و اولویتی که به واژگان کلیدی متن داده شده از یک سو و منظومه ی اسناد راهبردی انقلاب از سوی دیگر، در پی استخراج پیشرانها و نقاط عطف بیانیه بود ؛ که در این تحلیل متنی و فرامتنی به برخی از آنها اشاره میشود:
1. جامعیت بیانیه
این بیانیه دارای "جامعیت" است؛ چرا که هم به مشکلات، خطاها، سوءتدبیرها و بیتدبیریها اشاره داشته است و هم به ظرفیتها و امکانات وسیع و فرصتهای بیبدیلی که در کشور وجود دارد، اشاره کرده است که مهمترین سرمایه و ظرفیت نیز سرمایه انسانی است.
جامعیت از نظر دربرگیری طیف گستردهای از موضوعات و گفتنیها شاخصه مهم دیگر این بیانیه است؛ موضوعاتی که ذکرشان در آغاز ورود به پنجمین دهه از حیات انقلاب اسلامی بار معنایی متفاوتی دارد. از بازخوانی نظریه استمرار انقلاب و نظام انقلابی و برشماری الزامات ورود به دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی و... گرفته تا واکاوی دستاوردهای چهل ساله انقلاب و برکات آن در حوزههای مختلف و موانع و چالشهای موجود در این مسیر و مأموریتهای راه پیش رو و اقتضائات حرکت در مسیر آن و...، از همین رو است که میتوان این بیانیه را به نوعی مانیفست انقلاب اسلامی در دوره بلوغ خود تلقی کرد.
باید دانست که مقایسه با گذشته، بازخوانی راه طیشده و نیز جهتگیری و رو یکرد به آینده، از جمله مؤلفههایی است که جامعیت بیانیه «گام دوم انقلاب» را بیش از پیش به رخ میکشد؛ جامعیتی که با ارائه نسخههایی عملی برای دوره بلوغ انقلاب و پرهیز از توصیف صرف وضع موجود، دوچندان مینماید و جمعبندی مشخصی را در مقابل دیدگان قرار میدهد. ضمنا یادآوری چشماندازها و افقهای انقلاب اسلامی و توجه به مطالبات مردم در این بیانیه نمود خوبی دارد.
این بیانیه یک متن منسجم است که ابتدا وانتها دارد، مقدمه وغایت دارد ودر خلال آن هم تأملهای فراوان، جملات آن اندازهگیری شده است، حواشی و زوائد ندارد، مجموعهای کار شده و پردازش شده است. بیانیهای فکر شده، تأمل شده، عبارتپردازی شده، سازماندهی شده و هدفگذاری شده است.
2. برخوردار از جملات حکمتآمیز
این جملات، جملات حکیمانه و پر از تواضع است: انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطایای خویش است. این را در واقع رهبر یک انقلاب میگوید.
اولاً انقلاب را به یک موجود زنده تشبیه میکند که این، یکی از تشابهاتی است که نوع کسانی که در مورد انقلابها و تاتولیترهای انقلاب کار کردهاند از این تمثیل استفاده بسیار بردهاند. در کتابهای مربوط به تئوریهای انقلاب، از این جملات زیاد میبینیم. البته رهبری معظم علاوه بر زنده بودن پدیده، آن را موجودی با اراده میداند، و بعداز آن، این نکته راکه همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطایای خویش است را مفروض میگیرد که انقلاب، مثل هر موجود با ارادة زندهای خطاهایی داشته است، ولی مزیّت انقلاب را به این میگیرد که دارای انعطاف لازم و آمادگی برای تصحیح خطاها بوده است و یا اینکه به نقدها حساسیت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد. یعنی نه تنها خطاها را تصحیح میکند بلکه در مقام کسانی که انقلاب را نقد میکند، نقدها را نفی نمیکند و با دیدگاه الهی که در انقلاب اسلامی هست این نقدها را نعمت خدا میداند، یعنی کلمات اندازهگیری شده است و این نقدها را هشداری به صاحبان حرفهای بیعمل میداند.
در اینجا البته یک نقدی و یک تیپولوژی در انقلاب هم میکند که مردان دو دستهاند، مردان و صاحبان حرفهای باعمل و حرفهای بیعمل؛ و بعد نقد میکند صاحبان حرفهای بیعمل را و در واقع آنها را یک جوری متوجه میکند که باید به این نقدها حساسیت نشان داده و آن را نعمت خدا دانست و آن را هشداری دانست که جلوی انحرافات احتمالی را بگیرد و با عمل به آن نقدها و جدی گرفتنشان گامهای اصلاحی برداشت. این نگاه، نگاهی حکیمانه است. یا جملهای که میگوید جمهوری اسلامی متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست.
نکته جالبتر این است که ایشان، مجموعهای از دوگانهها را جمع میکند و وسط این دوگانهها تلاش میکند که تمایز انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، تفکر اسلام انقلابی، تفکر حضرت امام، تفکر جنبشهای اسلامی، تفکر بیداری اسلامی، تفکر اسلام سیاسی را برایش نقاطی با مختصات جدید تعریف کند. این جمله به همین بر میگردد، میفرماید: بیشک فاصله میان بایدها و واقعیتها همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد. اصولا فهم اینکه همیشه میان بایدها و واقعیتها فاصله است.فهم اینکه واقعیتها نافی بایدها نمیتواند باشد و بایدها واقعیتها را نمیتواند نادیده بگیرد و اعلام آن در یک بیانیهای به این مهمی و اعلام اینکه وجدانهای آرمانخواه این فاصله عذابشان داده و میدهد و خود ایشان هم بهعنوان یک وجدان آرمانخواه، دائماً از فاصله میان واقعیت و بایدها، عذاب دیده و میبیند. با این وصف، در ادامه با امیدواری میفرماید: اما این فاصلهای طی شدنی است و در چهل سال گذشته، در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده هم ادامه دارد.
ایشان در جای دیگراز بیانیه میفرمایند: انقلاب اسلامی ملت ایران، قدرتمند، اما مهربان، با گذشت و حتی مظلوم بوده است. این جمله هم حکیمانه است. میفرماید در هر حال در این چهل سال، انقلاب ایران قدرتمند بوده است، اما قدرت مانع از مهربانی آن نبوده است. این یکی از دوگانههاست؛ و این مهربانی مانع از گذشت نبوده است و این مهربانی و گذشت تا جایی بوده که حتی مظلوم واقع شده است. یعنی به عبارتی مظلومیت در اوج اقتدار.
و این توصیفی است از یک واقعیت تلخ چهل ساله انقلاب؛ انقلابی قدرتمند که در اوج اقتدار به دلیل مهربانی و با گذشت بودن بعضا مظلوم هم است.
3. همگرایی در بیانیه
بیانیّهی گام دوم، با ساخت و نظام ارزشهای جامعه ارتباط تنگاتنگ و دوسویهای دارد؛ از سویی بر ساخت اجتماعی و مسائل واقعی جامعه و در امروز و فردا تأثیرگذار است و از سوی دیگر برآمده و تأثیرپذیر از بافت اجتماعی و تاریخ گذشته و دیروز انقلاب است.
از راهبردیترین مسائل جامعهی دینی ـ از صدر اسلام تا امروز ـ مسألهی وحدت مسلمین بوده است. بیانیّهی گام دوم، در سطوح مختلف جامعه میتواند ـ و باید ـ مایه و منبع همگرایی فکری شود. بر اساس اشتراکات و همگراییهای فکری است که جامعه در لایهی هنجارها و کُنشها نیز به همگرایی و وحدتعمل نزدیک میگردد و بر اساس روندی که از لایهی فکر تا کُنش اجتماعی محقّق میشود، ساختارهای جامعه نیز از این فرآیند تأثیر خواهد پذیرفت و به تدریج، استحکام ساخت درونی نظام و جامعهی اسلامی، افزونتر خواهد شد.
این همگرایی، در تداوم ولایتپذیری جامعه از ولیفقیه نیز سهمی به سزا خواهد داشت؛ توصیهها و دستورهای رهبری، قطعاً در جامعهای که همگرایی فکری و وحدت اجتماعی در آن رو به تزاید است، بهتر و درستتر فهم و اجرا خواهند شد.
عمق تأثیر واقعی این بیانیّه نیز در چهار سطح کلّیّت جامعهی ایران، منطقهی غرب آسیا، جهان اسلام و جبههی مقاومت جهانی علیه استکبار قابل پیجویی است.
4. انسجام و نظاموارگی
این نکتهی مهمّی در مباحث روششناختی است که راهحلها و روشها با مسأله (یا مسألههای) ما متناسب هستند. اگر در مسیر پیچدرپیچ و پُرحادثهی نظامسازی و جامعهسازی دینی، گاهی در انتخاب راهحلها، مسیرهایی را بهدرستی انتخاب نمیکنیم، بخشی از علّت این وضع را باید در شناخت نادرست مسألههای اصلی کاوید. بیانیّهی گام دوم انقلاب، فهرست منسجم و دقیق و تعریفشدهای از موضوعات اصلی و مسائل اساسی ما را در یک پیوستار زمانی (از گذشته تا آینده) فراروی میگشاید. در این بیانیّه، اصلیترین قوّتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدهای جامعهی ما طرح و تعریف میشوند.
ما در این بیانیّه، صرفاً با فهرستی از مسائل و مفاهیم اصلی و کلیدی نظام اسلامی روبهرو نیستیم. این گونه نیست که این کلیدواژگان مهم، فهرستوارهای در متن بیانیّه باشند. بین این کلیدواژگان مهم، روابط معنایی خاصّی برقرار است که این روابط معنایی، برگرفته از کاربرد این کلیدواژگان در یک منظومه اندیشه است.
این بیانیّه، شعاع و تصویری کلّی و متنی فشرده و برآمده از سپهر و منظومهی فکری انقلاب اسلامی است؛ و حاکی از قوّت نظام فکری صاحب سخن است. کارکرد مهمّ این بیانیّه نیز چنین خواهد بود که مردم و مسئولان و نخبگان، دریافتی از منظومهی مسائل کلیدی کشور خواهند داشت و از رهیافتهای جزئینگر، خطّی و غیر سیستمی در تحلیل مسائل اساسی ایران، فاصله خواهند گرفت. فراموش نکنیم که همواره در جامعهی ایران، با رفتارهای زمانآگاهانه مردم در موسم فتنهها و دشواریها روبه رو بودهایم و نزدیکترین شاهد این مدّعا، راهپیمایی پُرشور و گستردهی مردم در ۲۲ بهمن ۹۷ است. این زمانآگاهی وقتی با رهیافت منظومهوار دیدن مسائل و مفاهیم اصلی و کلیدی نظام اسلامی، تلفیق شود، عمق و کارکرد اجتماعی بسیار بیشتری خواهد یافت.
مضامین و محورهای موضوعی این بیانیّه را میتوان از گذشتههای دور در اندیشهی انقلاب اسلامی کاوید و بازجُست. جایجای این بیانیّه برخاسته از نظریّهها و بیانات متعدّدی است که از سالیان گذشته تاکنون، از زبان رهبر انقلاب به دست ما رسیده است. از زاویهی دیدِ خواننده، باید این بیانیّه را در بافتار متون گذشتهی انقلاب اسلامی خواند و با تعمّق در آن نگریست؛ واز زاویهی دیدِ گوینده، این بیانیّه ناظر به انسجام دلالتهای درونی نظام و سامانهی فکری گویندهی آن است. به سخن دیگر، با مبنا قرار دادن این بیانیّه، این گونه نیست که ما با تعارضهای مفهومی و مضمونی در یک اندیشه روبرو شویم، بلکه گذشتهی اندیشه رهبر انقلاب، مدام در تأیید انگارهها و نظریّههای پسین است؛ سیری تدریجی و استکمالی در نظام اندیشه که با حفظ مبانی و اصول به امروز رسیده است و طرحی نو درباره فردایی دیگر میگشاید.
5. نظام اولویّتدهی در بیانیه
در امر جامعه چه چیزی مهمتر است؟ این پرسشی است که از رأس تا قاعدهی جامعه، همواره ـ چه آگاهانه و چه غیر التفاتی ـ بدان توجّه میکنند. مردم همواره در پی چیزی هستند که مهم است و مسئولان و حاکمان هم؛ و ساختارهای جامعه همواره در صدد تأمین امور مهمّ جامعه است. مسأله وقتی شکل پیچیدهتری به خود میگیرد که ما فرصتها و امکانات محدودی داریم و نیازها و مسائلی گسترده، ما را احاطه کردهاند؛ در اینجاست که مسألهی «انتخاب» برای جامعه موضوعیّت پیدا میکند؛ و قاعدتاً گزینشها باید مبتنی بر «مهمها» باشند.
در بیانیّهی گام دوم انقلاب، با منظومهای از «امور مهم» روبهرو هستیم؛ این نکته، بسیار بنیادی است که ما در شناخت مسائل جامعه و تمدّن خود، با فهرستی بلندبالا و پُرشمار از انواع و اقسام مسألهها و راهحلها و عرصههای حرکت عمومی رودررو باشیم یا بر اساس حِکمت دینی و عقلانیّت انقلابی و با نوعی آرمانگرایی واقعبینانه، «سامانه» و فضای منسجمی از «امور مهمّ نظام» و فرآیند تمدّنسازی اسلامی پیش چشم ما گذارده باشند.
این بیانیّه، ضمن ارائهی منطقی در «اصلی ـ فرعی کردن امور» دستِکم به دو پرسش ما دربارهی نظام اولویّتدهی پاسخ میدهد:
یکم) چه چیزی باید برای ما مهم و مبنایی باشد که ما کمتر بدان امور مهم توجّه کردهایم؟
در نگاه رهبر انقلاب، نظام اسلامی «اینک وارد دومین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است.» و «نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است.».
گفته شده است که ایران دارای ظرفیتهای استفاده نشده طبیعی و انسانی در رتبه اول جهان است. فهم این مسأله و اعتراف به آن خیلی مهم است. چون خود این، یک نکته ی منفی دارد و آن این که، اگر جمهوری اسلامی اینطور است چرا از منابع موجود استفاده نکردهاند؟ رهبری جواب این را میدهد که به هرحال تا یک جاهایی گامهایی برداشته شده است و دوبار تکرار میکنند که ما از صفر شروع کردیم. ولی در ادامه میفرماید که، انصافش در این است که، شما جوانان مؤمن و پرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید.
6. حلقه مفقوده الگوی سند اسلامی ـ ایرانیِ پیشرفت
بُرش کلامی دیگر از بیانیه، این است که وقتی این بیانیه صادر شد دوباره از اولین چیزهایی که به ذهن میرسد این است که این شاید، همان حلقه مفقوده یا آن پشتوانه گم شده الگوی پایه اسلامی ایرانیِ پیشرفت است.
اگر آن الگو به همین بیانیه برگردد خصوصاً هفت مأموریت آخر و بر اساس این هفت توصیه آخر تکمیل شود به نظر کارآمدتر، عینیتر، علمیتر، واقعگرایانهتر و شدنیتر میشود و افق بهتری را میتواند ترسیم کند، یعنی به طور مشخص بیاید در هفت حوزه ی: علم و پژوهش یعنی دانش؛ معنویت و اخلاق و اقتصاد به مثابه یک نقطه کلیدی تعیین کننده، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، روابط خارجی در قالب دو ستون عزت ملی و مرزبندی با دشمن و در چارچوب اصل عزت و حکمت و مصلحت و همینطور در سبک زندگی راه نشان باشد. اگر سند پیشرفت هم افق چهل سال آینده را کاربردیتر نشان بدهد، عملیاتیتر خواهد شد. در رویکرد کلان، این بیانیه پشتوانهای بسیار خوب است برای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. به نظر میرسد که این هفت مأموریت از سوی کسی است که از پایینترین سطوح مسئولیت نظام را تا بالاترین سطح آن را مدنظر داشته است و دائماً روزانه درگیر با ریزترین و درشتترین مسائل کشور بوده است و میخواهد در هشتاد و چندسالگی میراث گذشته را حداقل به جوانان و آیندگان در قالب بیانیه بسپارد.
7: متنی به روز شده از مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی
این بیانیه، سند و مانیفستی بهروز شده برای اسلام سیاسی یا میثاقنامهای روزآمد برای اسلامگرایی است. به عبارتی، این بیانیه، قابل مقایسه با مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.
مقدمه جمهوری اسلامی ایران، به رغم گذشت چهل سال، هنوز که هنوز است مانیفست اسلامگرایی و اسلام سیاسی در جهان معاصرمحسوب میشود. یک متن کوچک، اما پرمغز و پر محور برای اعلام مواضع اسلام است. چیستی و چرایی و چگونگی اسلام سیاسی، تفکر اسلام سیاسی و تفکر اسلامگرایی در جهان امروز است. به نظر میرسدبر اساس تجربه اسلام سیاسی در چهل سال پس از انقلاب اسلامی در ایران، این بیانیه، مانیفیست جدیدی است که آن را روزآمد کرده است خصوصاً آن مأموریتهای هفتگانه پایانیاش؛ زیرا در توصیه هفتگانه آخر آن، رهبری نگاه خودش را در مهمترین مسألههای ایران، جهان اسلام و جهان امروز بیان کرده است.
ناگفته نماند که سیدجمال از مهمترین نکتههایی که بر آن تأکید میکرد آشتی مسلمانان با علوم و فنون جدید بود. آن زمان الازهر ریاضیات را حرام اعلام کرده بود و با این رویکرد سیدجمال او را تکفیر میکردند و او باید با الأزهر میجنگید تا اسلام سیاسی ـ به مفهوم اسلام روزآمد ـ بتواند حاکمیت پیدا کند. اما اینک بیش از گذشت ۱۵۰ سال از دوران سیدجمال، مهمترین رهبر سیاسی اسلام در جهان امروز، اولین نکتهای که توصیه به نسل بعد و جوانان میکند میگوید علم و پژوهش «دانش»، آشکارترین وسیله عزّت و قدرت یک کشور است البته این توصیه یک مانیفست است. یعنی میخواهد بگوید اسلام سیاسی ـ در قالب مدیریت سیاسی ـ برای خروج جهان اسلام از وضعیت فعلی اولین بحثی که روی آن تأکید میکند، دانش است. دیگر چیزی که بیان میکند مانیفست «معنویت و اخلاق» است. پس از آن تأکید بر مسأله «اقتصاد» است و نقطهنظرشان را در مورد اقتصاد بیان میکند. مانند این جملات: که فقر و غنا در مادیات و معنویات بشر اثر میگذارد. سپس درباره ی «عدالت و مبارزه با فساد»، میفرماید که این هم خود مانیفست دیگری است. آنگاه دریچهای رو به «استقلال و آزادی» میگشاید که آن هم مانیفستی است. یا بر روابط خارجی در چارچوب عزت ملی با مرزبندی دشمن مبتنی بر اصل عزت و حکمت و مصلحت، تأکید مینماید که این هم برای خود مانیفست جداگانهای است. و همچنین «سبک زندگی» که آن هم از دیگر مانیفستها است. البته دستاوردهای هفتگانه قبل از مأموریتها نیز میتواند به گونهای مکمل مباحث مانیفست فوقالذکر بیانیه باشد.
در هر حال انقلاب اسلامی توانسته، ضمانت، ثبات، امنیت، پیشرفت در عرصه علم و فناوری، به اوج رساندن مشارکت مردمی، ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی، سنگین کردن کفه عدالت، افزایش دادن چشمگیر عیار معنویت و اخلاق، برجسته شدن روز به روز شکوهآمیز و ایستادگی در برابر زورگویان را دنبال کند.
رهبری در بیانیه میگوید: معنویت و اخلاق جهتدهنده ی همه حرکتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است. ولی با این همه، باید اقتصاد را نیز حمایت کنیم ولو اینکه اقتصاد هدف جامعه نیست، ولی وسیلهای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. رهبری معظم، وقتی به اقتصاد میرسد میگوید یک نقطه کلیدی تعیین کننده است. اقتصاد قوی، نقطه قوت و عامل مهم سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف نقطهضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. جمله ی جالبی که میگوید اینکه اهمیت اقتصاد تا جایی است که فقر و غنا در مادیات و معنویات بشر اثر میگذارد. یعنی اگر شما اقتصاد را نادیده بگیرید، معنویت و اخلاق را هم دچار مشکل میکنید. اینها مشروط به همدیگر هستند، یا این یا آن نیست، بلکه هم این، هم آن است.
ایشان معتقدند حالا که ما تجربه غرب را داریم به جای اینکه پا جای پای غرب بگذاریم و به جای اینکه آنها رسیدند و دچار مشکل هستند برسیم. باید راه را اصلاح شده طی کنیم و همزمان ماده و معنا را با هم داشته باشیم. این آن دوگانهای است که ظرافت ولطایف فراوان دارد، ولی راه نجات در آن است.
باید دانست که دوگانههای بیانیه یک تفاوتی با دوگانگی غرب دارد که آنجا معمولاً دوگانهها همیشه در مقابل هم مطرح میشود. مثلاً دولت قوی، دولت ضعیف یاغرب و شرق! در غرب همیشه یکی از یگانهها اولویتدار است، ولی در اینجا دوگانه را با هم میبینیم یکی همین مسأله دوگانه دیدن ماده و معنا در کنار هم است. علتش هم آن است که اسلام در انسان و هستی و جهان، دو ساحتیاندیش است هم ساحت مادی و ساحت معنوی را در نظر دارد.
8. اشتراک گام دوم انقلاب اسلامی با انقلاب دوم (تسخیر لانه جاسوسی)
وقتی از گام دوم صحبت شد یا این بیانیه، شهرت به گام دوم پیدا کرد، به یاد انقلاب دوم میافتیم . حضرت امام، اشغال سفارت آمریکا در ایران را انقلاب دوم و آن را انقلاب بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. اگر بخواهیم از همین رویکرد، استفاده کنیم گام دوم انقلاب هم گامی است بزرگتر از گام اول، البته انقلاب دوم به فاصله نه ماه از انقلاب اول اتفاق افتاد و امروز، گام دوم انقلاب با فاصله چهل سال از گام اول اتفاق میافتد.
اشتراک این هردو، شاید عبارت از این باشد که هر دوی اینها تضمینکننده سلامت و حیات انقلاب اسلامی هستند. یعنی اشغال سفارت آمریکا، سلامت و حیات انقلاب اسلامی را تضمین کرد. حیاتش به این دلیل که اگر اشغال نمیشد و آمریکایی میماندند با توجه به تجربهای که همین الان در مورد کشوری به نام ونزوئلا داریم، میبینیم و آنها برای اینکه بتوانند خودشان را نجات بدهند مجموعه آدمهایی آمریکایی را اخراج کردند تا بلکه کودتا اتفاق نیفتد و سرنگونشان نکنند. اگر سفارت آمریکا بر جا میماند معلوم نبود که انقلاب اسلامی بتواند با توجه به شبکهای که آمریکاییها در ایران داشتند؛ بتواند به حیات خویش ادامه دهد با همه ی آن اهداف شومی که در سر داشتند ؛ لذا شاید به همین دلیل هم، امام برغم آن که در جریان آن نبودند اما وقتی در جریان آن قرار گرفتند آن را تأیید کردند و آن را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. امروز هم گام دوم انقلاب بعد از گذشتن چهل سال، برای یک گام چهل ساله دیگر، در واقع همان حالت را دارد، این بیانیه إنشاءالله حیات انقلاب اسلامی را و در واقع سلامت انقلاب اسلامی را تضمین خواهد کرد.
9. تثبیت نظریه نظام انقلابی
حرفهای اصلی این بیانیّه، تکرار و تأکید بر حرفهای اصلی و مبنایی گذشتهی انقلاب اسلامی است. بر همین اساس است که انقلاب اسلامی «تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.» و «به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمداللّه با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد.» و «از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.» دلالتِ این گزارهها حاکی از لزوم استقامت بر ایمانِ گذشته تاکنون و تثبیت نظریّهی نظام انقلابی است.
برخی تعابیر در این پیام چنان پخته و نیرومند است که انگار سالهای طولانی در ذهن مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی بالا و پایین شده و به آن اندیشیدهاند. نظریه نظام انقلابی یک تعبیر بدیع است که نظامسازی را که مستلزم ثبات و استقرار است با تغییر و تحول دائمی که مقتضای انقلاب است، ترکیب میکند. کاملاً روشن است که در این باب باید بسیار تأمل کرد و سخن گفت. رهبر دوراندیش انقلاب اسلامی پیام انقلاب را به عنوان یک مفهوم جاری و مستمر در نظر میگیرد و از تفسیرهای ایستا درباره ی انقلاب که منجر به سکون و خمودگی میشود، عمداً پرهیز دارد.
«تئوری نظام انقلابی» که در این پیام برای نخستین بار از آن سخن گفته شده، در واقع نظریهای است در این باره که چگونه انقلاب هرگز نباید تمام شود و ویژگی مهم نظام اسلامی این است که هرگز انقلابزدایی نمیشود، همه پیشرفتها و حرکتها هم وصل به همین اصل است و تمام تلاش دشمن نیز این است که این نظام انقلابی یا به تعبیر امام، نهضت، را انقلابزدایی کرده و آن گونه که هنری کیسینجر زمانی گفته تبدیل به یک «کشور» ایستا و ساکن بکند.
با این وصف، مضمون مرکزی این پیام مفهوم نظامسازی انقلابی است. رهبر انقلاب از تئوری نظام انقلاب اسلامی به عنوان تئوری اصلی گام دوم انقلاب صحبت کردند که مستلزم نظریهپردازیهای جدی است و این تئوری ریشه دارد. تأکید امروز ایشان بر انقلابی ماندن است دقیقاً در زمانیکه دشمن تأکید انقلابیزدایی در ایران دارد بسیار سنجیده و حساب شده است. ایشان میفرمایند این نظام، زمانی درست عمل کرده و محفوظ است که اصول، ارزشها و آرمانهای انقلاب اش حفظ شود و این بدین معناست که اگر این نظام دچار سکون و مخافظهکاری شود و از ارزشهای انقلابی دور شود و دشمن موفق شود این نظام را انقلاب زدایی و سکولار کند، در آن صورت نظام اسلامی از ماهیت اصلی تهی شده است و نظام جمهوری اسلامی اگر غیر انقلابی باشد اساساً نظام جمهوری اسلامی نخواهد بود. این موضوعِ بسیار قابل توجهی است که بایستی در خصوص ابعاد آن بحث و فحص کنیم ضمن اینکه ظاهراً مفهوم نظام انقلابی مفهومی پارادوکسیکال است؛ یعنی از طرفی دربرگیرندهی مفهوم نظام است که یعنی شما با یک سیستم باثبات مواجهید و از طرفی مفهوم انقلاب در کنار آن قرار دارد که به معنای تحول دائمی، مستمر و برخورد انقلابی با پدیدههاییکه پیش روی این نظام است. اما این نگاه ظاهری است و در نگاهی واقعی در حقیقت پارادوکسی وجود ندارد؛ همانطور که در مفاهیمی مثل مردمسالاری دینی و جمهوری اسلامی پارادوکسی نیست. نوع نگاه به این مفاهیم بایستی تغییر کند تا این مفاهیم بتوانند در کنار هم قرار گیرند و یک همزیستی کارآمد و از لحاظ نظری فاقد تناقض و همگن و بلکه یک مفهوم پیشرو خلق کند.
10. توجه به واقعیات و عینیات
چگونه باید راهِ جامعهسازی و تمدّنسازی را پی گرفت؟ بخشی از پاسخ بدین پرسش را باید در وجه نرمافزاری تمدّن نوین اسلامی دانست. سبک زندگی اسلامی. تحلیلی از چگونگی تحقّق این مهم در یک فضای میانه، بین دو وجه آرمانگرایانه و الگومندی جامعه تعیین میشود؛ در آرمانگرایی، سخن از کمال مطلوب و وضع معهودی است که فردوجامعه (و حتّی تاریخ) میخواهند بدان برسند، امّا در الگوسازی، پیگیری یک اُسوه، نمونه و شرایط تعیّنیافته است که خود را به فرد و جامعه معرّفی میکند. اگر ما در جامعه، مدام از آرمانهای بلندپروازانه در دوردستها سخن بگوییم، این البته کارکردهای خاصّ خود را خواهد داشت، امّا وقتی دربارهی الگوسازی سخن میگوییم، باید بدانیم که الگو، باید واضح و همهفهم و جامعهپذیر باشد. در غیر این صورت، افراد جامعه خواهند گفت: من اگر الگویی را نمیشناسم و یا نمیتوانم بفهمم، چگونه میتوانم آن را در زندگی تکرار کنم و بر اساس آن رفتار کنم؟
اهمّیّت و کارکرد این بیانیّه، در همین جا است که صرفاً بلندنگرانه و آرمانگرا نیست، بلکه به واقعیّتها و عینیّتها نیز به طور مکرّر ارجاع میدهد.
همچنین پیام کاملاً صادقانه نوشته شده و ابایی هم ندارد که بگوید در مواردی ضعفهای مهم وجود دارد و تا آنچه هدف انقلاب اسلامی است، هنوز فاصلهای بزرگ مانده است. در همه جای این پیام دشمن حضور دارد و این نشاندهنده ی این است که هیچ برنامهریزی برای آینده نمیتواند بدون توجه به برنامه دشمن و فارغ از تدوین یک راهبرد متقابل باشد. باید دانست که این پیام آینده را وعده نمیدهد بلکه پیشبینی میکند و این نشان از آن دارد که صاحب پیام، در واقع «صاحب خبر» است و از امری محتوم برای این ملت و کشور در آینده نوید میدهد؛ همچنان که از اجل محتوم برای دشمن هم سخن گفته است.
11. آسیبشناسی و خودانتقادی انقلابیتوجه به واقعیات و عینیات
در آسیبشناسی انقلاب اسلامی، باید «وجدانهای آرمانخواه» را محور شناخت قرار داد؛ «بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد.» لذا در این بیانیه با رویکرد عدالتخواهی در نقد گذشته در فرازی آمده است: «صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده، با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است.»
همچنین فرمودند که در نقد مدیریّتهای اجرائی و اقتصادی نیز باید موارد زیر در نظر داشت: «انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است»؛ «اکنون پس از چهل سال «بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در بُرهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود ـ که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود ـ بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیررسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.»
12. تبارشناسی انقلاب و ارائه نقشه ی راه
رهبر فرزانه انقلاب فرمودند: گام دوم انقلاب را بدون داشتن نقشهی راه نمیتوان طی کرد و نقشهی راه بایستی با توجه به یکسری موارد پیشینی و اسناد بالا دستی تنظیم شود. اول از همه، تجربهی گذشته است که ایشان نیز در پیامشان به نقاط قوت و ضعف این تجربه اشاره کردند و تصریح نمودند که نقاط قوت بیشتر از نقاط ضعف است و البته باید بدانیم که نقاط ضعف نیز وجود دارد و این طور نیست که تجربه ما، از نقاط ضعف خالی بوده است.
بنابراین برای برداشتن گامهای استوار آینده باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت. گذشته، چراغ راه آینده است. اگر از این راهبرد غفلت شود دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. این در واقع تذکر برای کسانی است که امروزه تلاش میکنند انقلاب ایران را با نوعی دگماتیسم ایدئولوژیکی که بسته است و هیچ چیزی را برنمیتابد و خون به راه انداخته و از کشتهها پشته ساخته و مجموعه اینها؛.... و بعد ایشان برای تنویر و توجیه این گفتهها اشاره میکند که ما هیچ وقت گلوله اول را شلیک نکردهایم. ما هیچ وقت در مقام تعرض نبودهایم، ولی وقتی تعرض شده به شدت عمل کردیم.
سوگمندانه باید گفت، این بحثی است که اخیرا در مورد دهه ی ۶۰ مطرح کردند و نشان میدهد که دهه ۶۰ مظلوم است، دههای است که انقلاب از گروههای مختلف تیغ میخورد، و جالب است که امروز تیغ زدگان و ظالمان به گونهای در مقام محاکمه انقلاب اسلامی برمیآیند در حالی که در هیچ کدام از این عرصهها، انقلاب، ابتدای به مبارزه و ابتدای به حذف نکرد؛ بلکه آنان اراده کردند انقلاب اسلامی را حذف کردند، ولی اشتباهات محاسباتی کردند و حذف شدند. آن حذف شدن را دلالت بر نامهربانی و عدم گذشت و خشونت انقلاب میگیرند درحالی که اینجا ایشان میفرمایند: آن اقتدار انقلاب است، و علیرغم آن اقتدار، در جای جای دوران خود، مهربان، باگذشت وحتی مظلوم بوده است. یا همان که در ادامهاش اشاره میکنند و میفرمایند: این انقلاب از آغاز تا امروز، نه بیرحم و خونریز بوده نه منفعل و مردد. باید توجه داشت که این مورد هم از آن دوگانههاست. مقام معظم رهبری در این بیانیه اشاره کرده است که ما شروعکننده جنگی نبودهایم اما اگر جنگی علیه ما آغاز شده، دفاع مقتدرانهای داشتهایم.
شاید یکی از علل ماندگاری جمهوری اسلامی هم، همین است که ایشان بیان میکنند؛ یعنی به این مفهوم که اگر جمهوری اسلامی بیرحم و خونریز بود، میمُرد و اگر جمهوری اسلامی منفعل و مردد هم بود در این چهل سال از بین میرفت. رمز ماندگاریاش دقیقاً همین است. آن دوگانهها از معجزات انقلاب اسلامی و تلاش بر حرکت بر این دو مرز بوده است، جمع بین اسلامیت و ایرانیت، بین جمهوریت و اسلامیت، راهی بین تحجّر و تجدّد، تجدد محض و تحجر محض، راهی بین بایدها و واقعیتها، نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردد و...
13. نیروی انسانی کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی
امروز به اعتراف تمام محققین، زیربنای توسعه، سنگ زیرین اصلی زیرتوسعه، توسعه انسانی است؛ مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور نیروی انسانی مستعد و کارآمد ماست. این استعداد و کارآمدی به این دلیل مضاعف میشود که دارای ایمانی عمیق و اصیل است که برخورداری از این خصیصه کارآمدی نیروهای انسانی را میتواند مضاعف بکند.
برای اینکه جوانان بتوانند به نقش و رسالت خود نسبت به دین، نظام و انقلاب پی ببرند و دین خود را نسبت به خون شهدا و رنجهای جانبازان و صبوری خانوادههای شهدا انجام دهند؛ باید بسترهای مناسب برای ورودآنان به فعالیتها و نقشآفرینیها فراهم شود و اگر این بستر را فراهم نکنیم، جوانان ما کماکان در حاشیه بوده و نمیتوان انتظار یک اتفاق خاص را داشت. مسؤولان باید بستر مناسب برای ورود جوانان را فراهم کرد تا جوانان بتوانند نیروها و توانمندی خود را در زندگی مردم و در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی وزندگی خودشان عینیت دهند.تازمانی که جوانان به کارگرفته نشود ومسئولیت نداشته باشند، میدان عملی برای ظهور توانمندیهای خود ندارند و دستوبالشان بسته است. مسئولان باید از این ناامیدی و سرخوردگی که بخصوص در نسل سوم و چهارم انقلاب مشاهده میکنیم، عبرت بگیرند.
اما رهبر انقلاب امید و توجه ویژه به جوانان دارد و این متن، به شدت جوانگرا است. ایشان در طول سی سال رهبری، همیشه تلاش کردهاند از جوانها خصوصاً جوانان دانشجو، و به طور مشخص، از تشکلها بهعنوان اهرمی برای بالانس کردن دولتها و حکومتها در جمهوری اسلامی استفاده کند. به عبارتی او آگاهانه یک اپوزیسیون جوانانه را در درون حاکمیت، در قالب تشکلهای دانشجویی ومردم نهاد را تشویق و پشتیبانی میکرده است.
گفتنی است، گرچه این پیام مملو از امید برای حرکت در گام دوم است، اما گام سختی است و دشواریهای زیادی بر سر راه ما قرار خواهد گرفت و چه بسا از گام اول دشوارتر، پرسنگلاختر و مستلزم وقت، انرژی، استحکام، ایمان، اعتقاد و انگیزه بیشتری باشد لذاست که ایشان جوانان را کاندید کردند و این مورد نشاندهندهی چند مسأله است. اولاً ایشان اعتقاد دارند که جوانان قادر به کشیدن این بارسنگین هستند. بیانات ایشان نشاندهندهی باور عمیق نسل جوان است وگرنه چنین ریسکی بر سر نسلی که هنوز در مورد ارزشها و آرمانهایش بحث وجود دارد، توجیهی ندارد؛ بنابراین نظر ایشان قطعاً مبتنی بر ایمان به این نسل است.
آن چه که سبب میشود حضرت ایشان به جوانان اعتماد داشته باشند این است که در صحنههای حساس فعلی که انقلاب اسلامی درگیر آن است ـ چه در صحنهی جنگ نرم و مبارزهی فکری که دشمن ایجاد کرده است و هم در صحنههای سخت و نیمهسخت ـ هر جا جوانان ابتکار عمل داشتند، کارآمدتر عمل کردهاند چه در حوزههای علمی، فضای مجازی، مدافعان حرم و… با این وجود، ایشان نسل جوان را کارآمد میدانند. تجربههای فعلی نشاندهندهی این استکه اگربار بر دوش این نسل بگذاریم و مجال وامکان کافی در اختیار این نسل قرار دهیم، اهلیّت و توانمندی لازم برای به دوش کشیدن این بار را دارند.
رهبر انقلاب جوانان را بزرگترین دستاورد جمهوری اسلامی میدانند. در پیامشان فرمودهاند که جوانان بزرگترین ثروت و دارایی انقلاب هستند. این مسألهی مهمی استکه از نظر ایشان جوانان صرفاً افرادی نیستند که بایستی بار آینده را بر دوش آنان قرار داد بلکه ایشان مهمترین موفقیت، اصلیترین و شیرینترین میوهی انقلاب هستند. جوانان بزرگترین دستاورد ما از گذشته هستند که میخواهیم بزرگترین بار از آینده را نیز به عهدهی ایشان بگذاریم.
رهبر انقلاب درک و تحلیل خاصی از نحوهی عمل انقلاب اسلامی و دستاوردهای انقلاب در چهل سال گذشته دارند و نگاهشان نگاه عمیقتری است و مبتنی بر سرمایهی انسانی است تا نگاه سختافزارانهای که از طریق شمردن میزان توسعهی سختافزارها سعی دارد برای انقلاب اسلامی در حقیقت کارنامهای دستوپا کند.
گویی رهبر انقلاب با اشراف بر این واقعیت که نسلهای اول و دوم انقلاب در این چهار دهه هر آنچه را در چنته داشتهاند، رو کرده و با دردسترس بودن کارنامهای قابل قضاوت از آنها، محقق کردن بایستههای بر زمینمانده و جبران کاستیها را به نسلهای بعدی واگذار کردهاند. بر مبنای همین تحلیل است که معظمله جوانان را به آماده کردن خود برای بهدوش گرفتن بارِ ادامه ی این راه و زمامداری امور کشور در بخشهای گوناگون فراخوانده و از برآورده شدن امیدها در اینباره سخن گفتهاند. به بیان دقیقتر، خطاب قرار دادن مسئولان آینده کشور بیانگر این واقعیت است که رهبر انقلاب این بار به ذکر مسئولیتهای اجتماعی این نسل در حال و آینده اکتفا نکرده و آنان را درجایگاه زمامداران و متولیان امور نشانده و وظایف آنها را برشمردهاند.
جوانان میتوانند موتور محرکه ی کشور در بخشهای مختلف باشند که رهبر معظم انقلاب در این بیانیه حتی به جزئیاتی در خصوص اهمیت و نقش جوانان اشاره فرمودهاند. ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب تصریح میکنند که نیمی از جمعیت کشور جوان هستند و حدود سیوشش میلیون نفر، پانزده تا چهل سال سن دارند و از این بین چهارده میلیون نفر دارای تحصیلات عالیه میباشند. این جوانان در فضای معنوی بعد از انقلاب اسلامی متولد شدهاند و ظرفیت بسیار خوبی برای کشور میباشند که کشور با توجه به این جوانان میتواند مشکلات پیشِروی خود را برطرف کند و از چالشها، مخاطرات و بحرانهای احتمالی آتی عبور و آنان را مدیریت و تبدیل به فرصت کند. این بیانیه مسئولیتِ مسئولان کشور در قوای مختلف را نسبت به جوانان سنگینتر میکند و تکلیف آنان را مشخص میسازد تا در ساختار کشور تغییرات اساسی و تجدیدنظرهایی انجام بدهند تا از ظرفیت بیبدیل و منحصربه فرد جوانان تحصیلکرده، مؤمن و انقلابی در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی استفاده شود.
14. امید به آیندهای روشن و دست یافتنی
عمقبخشی به مقولهی زمان و افقگشاییهای بلندمدّت در حرکت تمدّنی جامعه، کارکرد دیگر و مهمّ این بیانیّه است؛ توجّه واقعبینانه به شرایط واقعی امروز و ترسیم آیندهای که «ما میتوانیم» بدان دست یازیم.
در این بیانیه یکی از مهمترین مؤلفه ها، مسألهی امیدبخشی است. رهبر معظم انقلاب تأکید دارند که از امید واهی دادن و همینطور وادادنها پرهیز میکنند. ایشان سعی دارند فضای امیدوارکننده و چشماندازی قابل حصول را در این پیام بیان کنند و تأکید دارند که دشمن اتفاقا آنچه که هدف قرار داده همان امید ملت است. نقطهی انحطاط انقلاب زمانی استکه مردم و بهخصوص جوانان امید خود را از دست بدهند. سعی کنید امید را در خود حفظ کرده و آنرا در جامعه نشر دهید.
ناامیدی، رُویهی دیگر فراموشی آینده است. جامعهای که به بارش بارقههای پُرحجم امید آراسته است، زمانِ آیندهی خود را بلند و بلندتر در مییابد. از همینجا است که بخش ویژهای از این بیانیّه معطوف به این جملهی طلایی است: «آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است.» و مهمترین تکلیفِ ما نیز بر همین نکته بنیاد گرفته است: «ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این، نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.»
ایشان یک تحلیلی با دو خصوصیت واقعبینانه و علمی از انقلاب اسلامی در چهل سال گذشته ارائه میکند. در اینجا، در قامت یک تحلیلگر و یک عالِم سیاسی وارد میشود و یک تحلیل واقعبینانه از انقلاب اسلامی دارد و ضمناً تلاش میکند بر این اساس، طرحی امیدوارانه، و آینده سازانه، از انقلاب اسلامی در چهل سالی که پیش رو دارد، ارائه بکند. اینجا در قامت یک رهبر و یک انقلابی عمل میکند؛ و این قسمت، ضمن ارائه یک کارنامه درخشان از چهل سال حیات و تجربه انقلاب اسلامی از یک سو، و نشان دادن افقی روشن و پر از امید برای آیندهای چهل ساله، یعنی گام دوم، در زمانهای که انقلاب با فشار تحریمی شدید دشمنان خارجی و داخلی مواجه شده است که در آن دشمنان انقلاب اسلامی در حال ترویج این نکته هستند و اصرار دارند که آنچه که گذشته پوچ بوده و آنچه آینده نشان میدهد جز سیاهی نیست!
در چنین موقعیتی؛ این بیانیه اهمیت تحلیلی و تبیینی جدّی پیدا میکند. یعنی او که در قامت یک رهبر انقلاب، است اما به مثابه ی یک تحلیلگر سیاسی آنچه را که اتفاق افتاده است واقعبینانه به مردم بیان میکند تا بر اساس آن، این توهم و فضای کاذب ایجاد شدهای را که آن چه اتفاق افتاده، هیچ هست، و این مسیر جز، به تباهی نمیرود را به تنهایی خنثی کند. به عبارتی اینجا، رهبر انقلاب میخواهد بسان یک رسانه عمل کند. آنجا که در تحلیلی واقعبینانه میگوید انقلاب اسلامی با عدالت، فاصلههای زیاد دارد، ولی این کارها را هم انجام داده است، در معنویت این مشکلات را دارد، ولی این کارها را انجام داده است. در علم، این مسیر را خوب طی کرده، ولی اینجاها هم مشکل دارد. فقط نمیگوید که آنچه که ما انجام دادیم بهترین بوده و جز این نیست. اما در هر زمینهای هم آنچه را که اتفاق افتاده و به برآیند کارها کارنامه قابلقبولی میدهند و بر اساس تجربه گذشته، افقهایی را در آینده نشان میدهد.
این رویهای است از یک رهبر بصیر، مبتنی بر یک تحلیل واقعبینانه تا بتواند در شرایطی که دشمن خیمه زده تا تمام داشتههای انقلاب را به لحاظ روانی، هیچ القاء کند و تمام آینده را پر از ناامیدی و سیاهی تصویرسازی کند ! واقعبینانه و علمی آنچه که اتفاق افتاده را در طَبَق اخلاص نهاده وصادقانه وسط بگذارد و مثبتهایش را هم واقعبینانه بگوید که برآیند آن یک افق و کارنامه خیلی خوبی را نشان میدهد و ضمناً ناشدههایش را هم متذکر و راههای رسیدن به نشدهها را هم بر روی زمین، نه روی هوا و نظر محض، نشان میدهد.
پیام بسیار امیدوارانه نوشته شده در حالی که دشمن همه سعی خود را کرده است تا انقلاب اسلامی را بی آینده نشان بدهد. اتفاقاً آنچه در این پیام تحقیر شده، همین تلاش دشمن برای ناامید کردن مردم از انقلابی است که رهبر آن در حال برنامه ریزی برای یک گام بلند دیگر است و قصد دارد دهها جشن پیروزی انقلاب دیگر همبرای انقلاب اسلامی برگزار کند. رویکرد بیانیه «نگاه به آینده" است. در عین حال که این بیانیه نگاهی به گذشته و مشکلات دارد، چشماندازی است که قلهها و مسیر رسیدن به قلهها را هم مشخص میسازد. این بیانیه راههای طیشده را یادآوری میکند تا امیدزدایی رسانههای غربی و کنشگران سیاسی معاند را خنثی کند. مقام معظم رهبری در این بیانیه یادآوری میکنند که قله و مقصد کجاست و امید هم میدهند که مسیر طینشده را باید طی کرد تا به قله رسید. مقام معظم رهبری بهخوبی وضعیت آینده کشور و مسیرهایی را که باید طی شود و محورهایی که باید مورد تأکید قرار بگیرد را، مشخص و معرفی کردهاند، همچنین به مشکلات و موانع در گذشته هم اشاره کردهاند و بهصراحت بیان میکنند که با وجود مشکلات و تحریمها، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی پابرجاست و موفقیتهای بزرگی را به دست آورده است. گذشته هم فقط شیرینی نیست، تجربههای تلخ فراوان هم دارد. پیام تأکید میکند حقیقت را از زبان دشمن نمیتوان شنید. این درسی بزرگ و مهم است که به ما میآموزد حتی وقتی دشمن ظاهراً راست میگوید و خود را پی جوی حقیقت نشان میدهد، در واقع در حال گفتن دروغی بزرگتر به ماست و اساساً در نظام عمل دشمن، حقیقت هم ابزار دروغ است.
15. دشمنشناسی در بیانیه
نکته مهم دیگری که در مورد این پیام باید درنظر داشته باشیم برنامه و طراحیهای دشمن است. اساساً یکی از ویژگیهای مهم این بیانات این است که در جایجای آن ردپای ضرورت فهم نقشهی دشمن وجود دارد. این مورد نشاندهندهی این استکه غفلت از دشمن یک استراتژی برای دشمن است. یعنی تولید غفلت برای مردم، نخبگان و مسئولین در نظام جمهوری اسلامی یک استراتژی برای آنان استکه رهبر انقلاب در سطرهای این پیام، مکرر به آن اشاره داشتهاند. پیام میگوید آنچه اروپا و امریکا میگویند نه پیشنهاد، بلکه اغلب فریب و خدعه است و بنابراین فریب نخوردن اصل مهمتری است تا توافق کردن، ضمن اینکه این جنس توافقها هیچ گرهی از کار ملک و ملت نگشوده است.
باید دانست که «آرمانهای این انقلاب الهی تاریخ مصرف ندارد و افولپذیر نیستند».این یک قاعده اساسی است که انقلاب اسلامی با «بیمبالاتی به خطوط اصلی» خود و با «عمل انفعالی» و «مذاکره پشتپرده با دشمنان» نمیتوانست چهل سال در مقابل دشمنان بایستد و از «نظریّه نظام انقلابی» دفاع کند، بلکه با «عمل انقلابی و پایبند بودن به اصول خود و مرزبندی با دشمنان» از این نظریه با افتخار دفاع کرده است، چون برایش مهم است که «چرا و چگونه بماند»
براستی چرا «ملّتهایی که به پا خاسته و انقلاب کردهاند بهجز تغییر حکومتها، نتوانستند آرمانهای انقلابی خود را حفظ کنند، امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران توانسته به حرکت خود ادامه دهد»؟! در پاسخ باید گفت: علاوه بر عوامل مختلف، محوریترین عامل و آنچه که توانسته بزرگترین انقلاب جهان را بدون خیانت به آرمانهایش به چلّه پرافتخار خود برساند، بصیرت مردم و رهبری انقلاب در مورد اهداف و سیاستهای پشتپرده نظام سلطه و استکبار جهانی و عدم اعتماد به هرگونه مذاکره و نتایج آن با دشمنان ملت ایران و در رأس آنها آمریکا و در یک کلمه «دشمنشناسی» است.
نسلی که انقلاب را بهوجود آورد و آن را در گام دوم تحویل نسل بعدی داده، با استفاده از تجارب گذشته در سطوح ملی، منطقهای و در صحنه بینالمللی، آگاه بود که علت نافرجام همه انقلابهای دنیا که نتوانستند آرمانهای خود را حفظ کنند و از مسیر و اهداف اصلی خود منحرف شدند و شکست خوردند، انفعال و تسلیم برخی از انقلابیون دیروز و سیاستمداران امروزشان بوده است.
در انقلابهای گذشته جهان و بهویژه انقلاب مشروطه ملت ایران اگر سران آنها تسلیم فشارها و پذیرش توافقات تحمیلی نظام سلطه نمیشدند و به مردم و آرمانهای انقلابشان پشت نمیکردند و یا انقلابیون تحت تأثیر فضاسازیهای دروغین نظام سلطه و خیانت دنبالههای داخلی آنها قرار نمیگرفتند، قطعا آن انقلابها و از جمله انقلاب مشروطه ایران نیز به انحراف کشیده نمیشد. اگر از تن دادن انقلابهای الجزایر و کبیر فرانسه و اکتبر شوروی به جاهطلبیهای استعمار و استثمار مردم و همچنین وادادگی و بعضاً، خیانت پشت پرده و جهالت برخی از سران انقلاب مشروطه ایران که منجر به ادامه تسلط استبداد و استکبار بر ملت ایران تا سال 57 شد، بگذریم، مذاکرات پشت پرده برخی از شخصیتهای متزلزل انقلابی با آمریکاییها در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن را باید مصادیقی از جهالت و یا خیانت آنها برای به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی از آرمانهایش دانست که با هوشیاری و درایت رهبری انقلاب و دشمنشناسی و موقعیتشناسی مردم انقلابی خنثی و موجب حرکت انقلاب در مسیر آرمانهای اولیه و اصیل خود تاکنون شده است.
خیانتهای دولت موقت و بنی صدر و قرارداد الجزایر در اوایل انقلاب و ماجراهایی مثل مک فارلین و ایران کنترا در طول جنگ تحمیلی و پذیرش سیاستهای تعدیل اقتصادی بانک جهانی و سیاست کنار زدن نیروهای انقلابی از صحنه مدیریت کشوربادستورالعمل صندوق بینالمللی پول در دولت سازندگی و مذاکرات و نامههای ذلتبار محرمانه به آمریکاییها دردولت اصلاحات و اکنون تلاشهای موذیانه جریان غربگرای نفوذی برای تحمیل قراردادهای تحمیلی همچون سند 2030 و معاهده پاریس و برجام و افایتیاف و اینستکس و... همگی بخشی از مصادیق فشارهای سیاسی ـ اقتصادی ـ رسانهای نظام سلطه برای تحمیل زیادهخواهیهای خود در پای میز مذاکره و به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی است، اما تاکنون به مدد وجود رهبری آگاه و تیزبین و مردمی هوشیار و بصیر و حاضر در صحنه نتوانسته است به مقاصد شوم خود دست یابد. پایداری رهبر و ملت هوشمند وانقلابی همچون آبی سرد بر تمام سیاهنماییها و واژگونسازیهای دشمنان و جنگ روانی ـ رسانهای آمریکا و متحدانش علیه ملت ایران در یکسال گذشته بود و نشست ورشو را بهعنوان ماحصل تمام این تلاشهای خبیثانه به محاق برد.
در صحنه بینالمللی نیز بهعنوان یک نمونه آنچه که باعث شده شصت سال پیروزی انتفاضه ملت فلسطین به تاخیر بیفتد و رژیم صهیونیستی به اشغالگری و جنایتهای خود ادامه دهد، همین خیانت و نشستن پشت میزه مذاکره با این رژیم و پذیرش قراردادهای تحمیلی از سوی برخی سران خائن و سازشکار فلسطینی است. انقلابهای موسوم به بهارعربی بویژه خیانت محمد مرسی در انقلاب مصر نیز مصادیق ملموس سالهای اخیر است. در مقابل آنچه باعث شده که امروز بعد از چهل سال روسیه به تجربه و سیاست درست جمهوری اسلامی مبنی بر عدم مذاکره با آمریکا و فریبکاری این کشور در مذاکرات برسد و اعلام کند هرگاه سران آمریکا به بلوغ رسیدند، حاضر به مذاکره با آنهاست، نشان میدهد که یک کشور چگونه بدون باج دادن به آمریکا در پای میز مذاکره، میتواند با مقاومت منافع ملی خود را حفظ کند و با قدرت و استقلال در صحنه ملی و منطقهای و بینالمللی حضوری تأثیرگذار داشته باشد. لذا در انقلاب اسلامی ایران از همان آغاز نهضت تاکنون اولا رهبری آن با آگاهی کامل از نقشههای دشمنان هیچگاه به مذاکرات خیانتبار با دشمنان تن نداده و تسلیم فشارهای نظام سلطه نشده و به وعدههای آمریکا و چند کشور اروپایی که به دروغ خود را جامعه جهانی القاء میکنند، اعتماد نکرده و برعکس با مقاومت خود، نهال مقاومت را در اعماق جان و دل ملت ایران و بلکه ملتهای منطقه و جهان بارور کرده است. ثانیا هرگاه برخی انقلابیون دیروز در لباس سیاستمدار تجدیدنظرطلبِ امروز پشت پرده و به دور از دید مردم با دشمنان ملت به مذاکره و داد و ستد آرمانهای انقلاب پرداختند، مردم با آگاهی بخشی رهبری انقلاب و حضور هوشمندانه در صحنه از تحقق سیاستهای استکباری به انقلابیون متزلزل و غربگرای داخلی تحمیل شده است، جلوگیری کردهاند. ثالثا اگر بر اساس مصلحت جامعه و کشور و برای دفاع از امنیت مردم و تأمین منافع ملی جایی حاکمیت اجازه مذاکره در موضوعی خاص را داده، اولا با اطلاع مردم بوده و ثانیا نتایج آن را صادقانه به اطلاع مردم رسانده و ثالثا بدون هیچگونه «تجدیدنظرپذیری در اصول و آرمانهای انقلاب و انفعال»، مردم را به عبرتآموزی از نتایج آن مذاکرات فراخوانده است. لذا مقاومت و تسلیم نشدن مردم و رهبری انقلاب اسلامی در مقابل پیشنهادهای وسوسهانگیز و فریبکارانه آمریکا برای مذاکره بر سر اصول و آرمانهای انقلاب، موجب «صیانت از اصالت شعارهای انقلاب» و «ورود انقلاب به دوّمین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمّدنسازی» و زمینهساز «ورود نسل جوان امروز به فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم» شده است تا به جهان اعلام کند «آرمانهای این انقلاب الهی تاریخ مصرف ندارد و افولپذیر نیستند».
لذا جوانان عزیز که پیمودن گام دوم انقلاب اسلامی به آنها سپرده شده، باید بدانند «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت» تا آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار نگیرد. در این خصوص اولین و مهمترین تجربه ملت ایران بیاعتمادی کامل به دشمنان و در رأس آنها آمریکا و چند کشور خبیث اروپایی و پرهیز از حیلهگری آنهاست، چرا که تجارب صد ساله گذشته و بهویژه چهل سال بعداز انقلاب نشان میدهد آمریکا و انگلیس و فرانسه در هیچ مذاکرهای با کشورهای مختلف به تعهدات و وعدههای خود عمل نکردهاند و جز امتیاز گرفتن و فریبکاری، از میز مذاکره برای طرف مقابل چیزی باقی نگذاشتند.
در کشور ایران حداقل در سالهای اخیر دهها تجربه از جمله مذاکرات سعدآباد و برجام و اس.پی.وی و اینستکس اکنون پیش ملت ایران و جوانان ما قرار دارد و ملت ایران در هرگونه مذاکرهای جز خسارت هیچ نفعی نبرده است. بر این اساس رهبری تصریح دارند: «پیشنهادهای سران نظام سلطه عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است و امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیرقابل اعتماد میداند و دولت جمهوری اسلامی نباید از تهدیدهای پوچ آنان بهراسد».
دومین تجربه که جوانان باید به آن واقف و مصرّ باشند این است که در دنیای کنونی برداشتن گامهای استوار و تحقق اهداف انقلاب اسلامی و حمایت از ملت ایران و ملتهای مظلوم منطقه و جهان جز با قوی شدن و مدیریت جهادی میسّر نیست و باتکیه به این اصل، هرگونه مذاکره بر سر قدرت دفاعی و موشکی کشور کاملا بی خردانه و غیرممکن است.
سومین تجربه ملت ایران این است که هرگاه مسئولان در مقابل فشارهای دشمنان بر اصول انقلاب پای فشردند، توانستهاند با پیشرفت کشور مشکلات مردم را حل کنند، و هرگاه دل به مذاکره با دشمنان برای حل مشکلات بستند! و مرعوب فضاسازیهای آنها شدند، آنگونه که رهبری تأکید کردند «اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود، بیشک بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت».
صاحب پیام از وضعیت عدالت در کشور ناراضی است اما بی انصافی درباره گذشته را هم بی عدالتی میداند. پیام انقلاب اسلامی را در برخی حوزهها رکورددار میداند و من بعید میدانم هیچ کشوری در جهان صاحب این همه رکورد باشد. پیام گله میکند که مشکلات کشوری نه ناشی از انقلابی بودن بلکه ناشی از بی توجهی به مبانی و آرمانهای انقلاب بوده است. این جمله کوتاه حقیقتی بلند در خود دارد و آن این است که هر کجا پیشرفتی بوده محصول انقلابی عمل کردن و پای بندی به اصول بوده و هر کجا به اصول عمل نشده قطعاً خسارت به بار آمده است. درباره مصداق یابی این اصل پس از انقلاب حقیقتاً میتوان کتابها نوشت و باید نوشت.
لذا جوانان آیندهساز کشور باید بدانند «همه راه حلها در داخل کشور است»و این تحلیل سراپا غلط که «علت مشکلات اقتصادی و تحریمها مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است»، از القائات نظام سلطه است که از سوی جریان نفوذی به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی کشور القاء میشود.
16. اصول و آرمانهای غیرقابل تغییر انقلاب
نکتهای که نقشهی راه گام دوم انقلاب اسلامی بایستی بر اساس آن تنظیم شود؛ اهداف و آرمانها، مبانی و اصولی استکه حضرت امام(ره) برای این انقلاب تعیین کردند و رهبر معظم انقلاب میفرمایند. این موارد غیرقابل تغییر است و بقای جمهوری اسلامی در گرو تحقق هر چه دقیقتر این آرمانهاست. ماندن بدون اصول برای ما ارزشی ندارد و این مسأله یکی از مضامین اصلی پیام ایشان است.
«پایبندی به اصول ضمن درک پدیدهها و موقعیتهای نو» بسیار حائز اهمیت است. شعارهای انقلاب اسلامی، جهانی هستند و کهنهشدنی نیستند. شعارهای انقلاب مربوط به تمامی دورهها بوده و مختص به یک دوره خاص نیست. شعارهای انقلاب اسلامی همان اهداف انقلاب اسلامی است که مسیر راه را به مسئولان کشور نشان میدهد و لازم است مسئولان در برنامهریزیها و تصمیمگیریها به این شعارها توجه ویژه داشته باشند. پیام میگوید برای انقلاب اسلامی مهم است که چرا بماند و چگونه بماند و این یعنی هدف و ارزشها، پیش پای وضع موجود قربانی نخواهد شد و اصولی هست که بنا نیست از آن کوتاه بیاییم.
17. تقویت و تشدید قدرت محور مقاومت
نکتهی دیگر این استکه رهبر معزز انقلاب در مورد سیاست نظام در مورد مسألهی منطقهای که اکنون نقطهی اصلی فشار دشمن است، تعیین تکلیف بسیار مهمی کردند. برای اولین بار میشنویم که ایشان تأکید دارند ما در مرزهای سرزمینمان ایستادهایم و در درون سرزمینهای اشغالی نیز به مقاومت کمک میکنیم و این سخنان نشاندهندهی این استکه نظام جمهوری اسلامی دستاوردهای منطقهای را سر دست گرفته و به آن افتخار میکند و به دشمن اعلام میکند با هر میزان از فشار از هیچکدام این دستاوردها عقبنشینی نخواهد کرد. بلکه برعکس تهدیدات دشمن را تبدیل به فرصتی برای توسعهی این دستاوردها خواهد کرد.
بیانات رهبر انقلاب پیامی محکم برای دشمنان نظام است. حتی اگر دشمنان به روی خود نیاورند، اما در پس پرده به این بخش از بیانات ایشان توجه ویژه دارند. پیام آشکار و سرافرازانه میگوید امروز در آستانه مرزهای رژیم صهیونیستی ایستادهایم، در قلب سرزمینهای اشغالی به مجاهدان کمک میکنیم، به مقاومت سلاحهای پیشرفته میدهیم و ائتلافسازیهای تبلیغاتی آمریکارا به هیچ میگیریم. این شاید راهبردیترین پیام برای همه بازیگرانی است که امید بسته بودند فشارها و فضاسازیها بر محاسبات رهبری در ایران تأثیر بگذارد، امروز در برابر این فشارها نه تنها حمایت از نهضتهای آزادی بخش کم نشده ؛بلکه محاسبات انقلابی را تقویت و تشدید کرده است!
18. مشرعیتبخشی به نظام در پرتو فسادگریزی
پیام میگوید کسب ثروت خوب است اما عدم فساد ملاک مشروعیت است. واژه ی مشروعیت کاملاً به دقت انتخاب شده و دارای بار فقهی است به این معنا که مسئول فاسد و غاصب در حکم طاغوت است و اساساً اجازه امر و نهی از موضعِ حکومت ندارد. پیام تلویحاً میگوید بهشت به اختیار است اما جهنمیها اجازه نخواهند داشت به اجبار مردم را به جهنم ببرند و این شأن حکومت است که در این باره به وظیفه ی خویش در قبال جامعه عمل کند.
بهرغم حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی در حوزههای مختلف و دستاوردهای مهم، وجود یک ذهنیت منفی قابلتوجه درباره «ناکارآمدی» و «فساد مسئولان» در حوزه اجتماعی غیر قابل انکار است. تحلیل اینکه این ذهنیت تا چه حد محصول تبلیغات منفی رسانهای توسط مخالفان و معارضان جمهوری اسلامی در داخل و خارج است یا اینکه برخی نارساییهای قابلتوجه و مدیریتهای غلط و ناموفق در حوزه ی اقتصادی و کاستیها در حوزه قضایی تا چه اندازه به این ذهنیت دامن زده است، مسأله این متن نیست، اما به هر حال وجود این ذهنیت بهراحتی قابل انکار نیست. از سوی دیگر، تحقق یک «پیشرفت همهجانبه» برای ایران در گام دوم انقلاب به ظهور یک «نهضت» از کار و تلاش میان قاطبه ی مردم ایران نیازمند است، اما ذهنیت پیشگفتهشده میتواند «رخوت» اجتماعی بزرگی مقابل این نهضت تولید کند.
سپردن کار به جوانها از طریق ایجاد یک گسست و شیفت اجتماعی قابلتوجه که با رخوت مزبور مقابله کند؛ در این برهه حیاتی ومهم است؛ چه آنکه به میدان آمدن جوانها علیالقاعده ذهنیت فساد و ناکارآمدی را درباره مدیران کشور تا حد بسیار قابلتوجهی به محاق میبرد و روح تازهای به فضای سیاسی ـ اجتماعی برای پیش روی میدمد.
19. چالش آرمانگرایی و واقعبینی
تعیینتکلیف مجدد چالش آرمانگرایی و واقعبینی بهعلاوه ارائه ی یک مدل عملی از این رویکرد را میتوان از جمله مهمترین شاخصههای این بیانیه دانست؛ جایی که رهبر انقلاب ضمن اشاره به فاصله آزاردهنده ی میان بایدها و واقعیتها، ظرفیتهای کمنظیر کشور در دو حوزه نیروی انسانی و مواهب طبیعی را در کنار برکات انقلاب، بهعنوان نشانههایی امیدبخش و قابلاتکا در کنار چالشهای پیش رو برمی شمارند وتصریح میکنند که خوشبینی و امید به آینده، امیدی صادق و متکی به واقعیتهای عینی است. ایشان ضمن تأکید بر لزوم دوری جستن از امید کاذب و فریبنده، جامعه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتند و بهعنوان نخستین جهاد پیش روی نسل جوان، به آنها توصیه کردند برای شکستن محاصره ی تبلیغاتی دشمن برای بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ قدم بردارند.
واقعگرایی بهویژه در بازخوانی راه طیشده، نکتهای است که بیانیه «گام دوم انقلاب» را تا حد زیادی متمایز میکند؛ رویکردی که از سویی در بازخوانی صادقانه کاستیها و نقصانهای حال و گذشته بروز یافته و از دیگر سو در نگاه به آینده، به انضمام پایبندی به اصول، به صورت پر رنگ به چشم میخورد. در این چارچوب رهبر انقلاب ابایی از آن ندارند که تصریح کنند «آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است» و البته که عدالت موردانتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینهاست؛ اتفاقی که به تعبیر رهبر انقلاب ریشه در بیتوجهی خسارتبار به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله داشته و اگر این بیتوجهی نبود، بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت. این یعنی حساب مبانی از عملکردها جداست و اگرچه نظام در این چهاردهه با مشکلاتی در حوزه ی عملکردی روبهرو بوده، اما همه چیز ریشه در عدم پایبندی به آن ارزشها و مبانی دارد و بر این اساس نظام در مبانی انقلاب هیچگونه تجدیدنظری نخواهد داشت. تأکید بر غیرقابل قبول بودن وضع موجود همانگونه که ذکر شد، صرفا یک وجهه از روح واقعبینی حاکم بر این بیانیه است. جنبه دیگر آن را باید این دانست که معظمله ضمن تأکیدات مکرر بر اصول، بهطور عملی نشان میدهند میتوان هم به اصول پایبند ماند و هم واقعنگر بود و اساسا منافاتی میان این دو وجود نداشته و به بیان دقیقتر برای واقعگرایی هیچ نیازی به زیر پا گذاشتن اصول نیست.
20. بازنمایی مجدد عدالت و آزادی
موضعگیری شفاف درباره دو مقوله عدالت و آزادی و جایگاه آنها در این چهل سال را نیز باید به فهرست ویژگیهای تمایزبخش این بیانیه اضافه کرد؛ دو مقولهای که از قضا جزء بنیادینترین ارزشهای انقلاب اسلامی بوده و همواره در قضاوت عمومی درباره کارآمدی نظام جایگاهی کلیدی دارند.
رهبر انقلاب آزادی اجتماعی به معنای حق تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه را از جمله ارزشهای اسلامی و نه تفضل حکومتها به مردم دانستند و از وظیفه حکومت برای تامین آن گفتند و یادآور شدند که «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود؛ تعریفی که به عرف رایج بسیاری از محافل روشنفکری تبدیل شده و از قضا در این سالها انتقادات و سیاهنماییهای فراوانی نیز به واسطه ی آن علیه نظام صورت گرفته است.
رهبر انقلاب ضمن تأکید بر لزوم وجود دستگاهی کارآمد که بهویژه در درون دستگاههای حکومتی بهمعنای واقعی با فساد مبارزه کند، یادآور شدند که در جمهوری اسلامی کسب ثروت جرم نبوده و مورد تشویق نیز هست، اما از سویی تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن بهویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بهشدت ممنوع بوده و از دیگر سو غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست؛ مسألهای که البته پیش از این نیز بارها در قالب سیاستها و قوانین، مورد اشاره قرارگرفته، اما برای اجرای شایسته آن، چشم امید به جوانها است.
21. جوانگرایی در بیانیه
براستی چرا رهبری جوانان را مخاطب قرار دادهاند؟ در همهی ادوار یک تمدن نیرویی بسیار قوی لازم است تا آن مرحله با سرعت و قدرت طی شود. در ابتدای انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، جوانان نسل اول انقلاب انرژی و نیروی محرکهی اصلی را برای کشور فراهم کردند. در مراحل بعدی مسائلی چون جنگ، دوران سازندگی، دوران جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، جنگ سیاسی و... را داشتیم. در تمامی این مقاطع انرژی اصلی را قشر جوان فراهم میکردند و در این مرحله که چهل سال دوم انقلاب اسلامی را پیش رو داریم جوانان را بایستی مخاطب قرار داد.برای پیمایش گام دوم انقلاب، جوانان چند ویژگی مهم دارند که حائز اهمیت است:
الف: ویژگی نخست این است که اکنون جوانان بسیار با بصیرت و معنویت هستند و حتی در این موارد از سطح جوانان اول انقلاب بالاتر هستند. در این پیام رهبر انقلاب در خصوص مشکلات اخلاقی و لجنزاری که حاکمان قبل از انقلاب به زندگی مردم و جوانان کشانده بودند نیز صحبت به میان میآورند و اینکه با شروع انقلاب گندزدایی از فضای اجتماعی و خانوادگی اتفاق افتاد و طبیعتا قرار است جوانانی با معنویت بالاتری در دورهی دوم انقلاب، سکان کار را در دست بگیرند.
ب: ویژگی دوم مجهز شدن جوانان به عنصر علم و فنآوری است. جوان دههی پنجم انقلاب اسلامی از جهت دانش و سطح آگاهی به مراتب از جوان قبل یا اوایل انقلاب پیشرفتهتر است. قطعا کشوری که از نظر علمی در جغرافیای علم و فنآوری دنیا تا سال 57 هیچگونه جایگاهی نداشت اکنون یکی از قدرتهای علمی و کشورهایی محسوب میشود که در تولید علم و فنآوری حرفی برای گفتن دارد. در برخی محورها حتی جزو نخستینها هستیم. حدود چهارده تا پانزده میلیون نفر جوان تحصیلکرده یا در حال تحصیل در مقطع دانشگاهی داریم. چه در دورهی قبل از انقلاب و چه در دورههای انقلاب و این به اصطلاح جریان جوان که حدود چهل میلیون نفر از جمعیت کشور را مجموعا تشکیل میدهند با صلاح معنویت، علم و فنآوری اکنون آمادهی این استکه دومین مرحلهی اوجگیری انقلاب اسلامی را رقم بزند، بنابر این رهبر انقلاب جوانان را خطاب قرار میدهند.
ج: آرمانخواهی و دوری از محافظهکاری از ویژگیهای ذاتی جوانان است و افزایش سن بهطور طبیعی احتمال گرایش به سمت محافظهکاری را در انسانها افزایش میدهد. این مطلب بهمعنای ارتباط مستقیم «سن» با «محافظهکاری» نیست، چه آنکه نمونههای متعددی از سالخوردگان و پابهسن گذشتگان میتوان فهرست کرد که اگر از بسیاری از جوانان آرمانخواهتر و انقلابیتر نباشند، کمتر نیستند، اما یک مسأله محرز ـ دستکم به تجربه ـ بدیهی است و آن اینکه به طور معمول معدل آرمانخواهی در جوانان بیشتر از سالخوردگان است.
معمولا پیشفرضها بر آن است که میانسالان و سالخوردگان مجربتر، امکان و پتانسیل بسیار بهتری نسبت به جوانان برای تحقق کارآمدی دارند؛ اما این پیشفرض هم با یک بررسی تاریخی درباره تجربه ملی پس از انقلاب اسلامی و هم براساس مطالعات علمی به چالش کشیده میشود.
پیروزی نهایی در جنگ هشتساله تحمیلی برابر رژیم بعثی برخوردار از حمایتهای قاطبه قدرتهای دنیا از آمریکا گرفته تا شوروی که بهعنوان یکی از نمونههای فتح معجزهآسای پس از انقلاب محسوب میشود به دست جوانها رقم خورده است. گزارشها میگویند سن فرماندهان ایرانی در دفاع مقدس غالبا بین 19 تا 25 سال بوده است.
شهید تهرانیمقدم بهعنوان یکی از موثرترین چهرههای پس از انقلاب که با تاسیس و بومیسازی فناوری موشکی نقش کلیدیای در تأمین امنیت ایران داشت در زمان پایهگذاری صنعت موشکی ایران نهایتا 30 سال داشته است.
سرعت رشد خیرهکننده علمی کشور در سالهای گذشته و کسب جایگاههای برتر دنیا در فناوریهای هایتک و لبههای دانش مانند سلولهای بنیادی، نانو، هوافضا و امثال اینها نیز عموما به دست جوانها انجام شده است؛ بنابراین جوانان به تجربه ثابت کردهاند در صورت به دست گرفتن امور، نتایج شگفتانگیزی بههمراه میآورند.
در سرتاسر بیانیه بارها و بارها تحیت و سلام رهبری عزیز خطاب به جوانان به چشم میخورد. در انتها نیز با سلامی ویژه به جوانان به پایان میرسد. این ابراز تحیتها، مسئولیت پاسخگویی بهتر از آن را بر دوش جوانان مینهد. همۀ جوانان باید نسبت خود با این بیانیه را مشخص و برای وصول به جایگاهی که رهبر انقلاب از آنان انتظار دارند برنامهریزی کنند. نکته قابلتوجه این است که جوانان نباید منتظر روزی بنشینند که جزو مسئولان شمرده شوند، آنگاه بخواهند نقشآفرینی کنند. فرمان آتش به اختیار تکلیف همۀ توجیهها و بهانهتراشیها را گرفته است. البته باز عدهای سوءاستفاده نکنند و این فرمان را بیقانونی تفسیر کنند.
در اینجا برخی از مطالبات رهبری از جوانان را با کمی تلخیص اشاره میکنیم:
1) اولین وظیفه جوانان، درک جایگاه، قدر و قوت خدادادی است. با آن قدرت جوانی، خرمشهر محاصرهشده در تبلیغات مأیوسکننده دشمن را با کاشتن نهال امید در خود و دیگران پرورش دهند و این نخستین جهاد آنهاست.
2) از مطالعه تاریخ و درس گرفتن از تجربهها غفلت نکنند تا دروغ را بهجای حقیقت به خوردشان ندهند و جای جلاد و شهید را در نظرشان عوض نکنند. هر روز با خود مرور کنند که استقلال و آزادی و امنیت کشور خونآورد صدها هزار شهید است.
3) به استقبال مسئولیت بروند و از مشکلات نترسند. تمایز مسئولیتپذیری با جاهطلبی را عاقلانه در وجود خود ثبت کنند. خود را صاحب انقلاب بدانند و با عمل جهادی و نگاه انقلابی ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.
4) با احساس مسئولیت بیشتر همچون جهاد، علماندوزی را پیش بگیرند. بدانند دشمن بدخواه از جهاد علمی آنها بیمناک است. به همین دلیل است که دانشمندان علمی کشور را ترور کرده است. از کسانی که علم را فقط در مدرک تحصیلی و مقاله میدانند فاصله بگیرند تا طعم خوشِ حل مسائل کشور از طریق مجاهدۀ علمی را بچشند.
5) مراقب ابزارهای رسانهای پیشرفته باشند و منتظر دستگاههای حکومتی نباشند. بدون شک از اصلیترین مصادیق آتش به اختیار بودن جوانان، تسخیر فضای مجازی و تبلیغ و تبیین برای هدایت دلها و خارج کردن آن از انحصار کانونهای ضد معنویت جهانی است.
6) مروج سبک زندگی اسلامی در زندگی شخصی و اجتماعی خویش باشند و در جمعهای مؤمنانه، در پرهیز از سبک زندگی غربی و ترویج سبک زندگی اسلامی مسابقه بگذارند.
22. اجتماعیسازی و کارآمدی نظام
«اجتماعیسازی» در نحلهها و رشتههای مختلف دانش، معانی گوناگونی دارد اما در سیاق این بیانیه، اجتماعیسازی، مفهومی نزدیک به «عمومیسازی» دارد که بر اساس آن مردم، نه تنها «مخاطبان» مسائل کشور که «مدیران» آن نیز هستند. اجتماعیسازی در این موقعیت مفهومی، نه تنها مشارکت در تدبیر مسائل کشور را طلب میکند که «تشخیص» بسیاری از مسائل را نیز به عرصههای عمومی بهویژه تجمعات علمی، معرفتی و کنشگری جوانان متعهد به انقلاب میسپارد. یکی از لوازم تقویت وتحکیم این پیشران مهم، بسط تفکر «شبکهسازی» در میان وفاداران و دلسوزان و دغدغهمندان انقلاب است. شبکههای شکل گرفته در ساحات علم و فناوری، معنویت و اخلاق، عدالتخواهی، مقاومت و اقتصاد، ظرفیت حرکت و اقدام جمعی، ساختارمند و گسترده را فراهم میآورد. علاوه بر این بستری هموار و متجانس را برای تحقق مؤثر، پیشران جوانسازی مهیا میکند.
اجتماعیسازی در چارچوب شبکهسازی گسترده مردمی، نیازمند توصیف است. بهترین وصف برای این پیشران که آن را از سایر الگوهای اجتماعیسازی میتواند متمایز کند، «کارآمدگرایی» است. تمرکز منظومهی رسانهای دشمنان انقلاب و ایران، بر ناکارآمد پنداشتن نظام اسلامی در همه زمینهها و عرصههاست. تمام توان و تلاش عاملان شبکههای مردمی دغدغهمند، باید بر تحقق کارآمدی عینی و عملی در کنار ترسیم کارآمدی در عرف ذهنی اجتماع باشد. امروزه براساس تلقینهای ناجوانمردانه دشمن در رسانههای متنوع، ضعف ایمانی و نگرشی بعضی از اصحاب انقلاب و مسئولان، ناکارآمدپنداری مجال طرح یافته است. توسعهی این انگارهی نادرست و تعمیم آن در میان اجزای حاکمیت و مردم، یکی از موانع اصلی در تحقق هرگونه اقدام مبتنی بر آینده در کشور است. مردم، برخلاف همهی هجمهها و دروغهای رایج و شایع، قدردان زحمات و خدمات انقلاباند. نگهداشت و افزایش سرمایهی اجتماعی برآمده از این خدمات، با تأکید بر «سرمایه اجتماعی شناختی» که ناظر به حفظ و افزایش همدلی و همزبانی حاکمیت و ملّت است، مهمترین ابزار برای مواجهه با تلقین ناکارآمدی است.
از متن این بیانیه میتوان فهم کرد که تمرکز بر هر پیشران، و وزندهی متوازن به هر یک، بُعد آیندهاندیشانه آنرا بهتر تضمین میکند. از منظری دیگر، همه پیشرانها، علاوه بر نقشآفرینی در راهبری محتویات بیانیه، میتوانند مقوم طرحی مفهومی از «سیستم عامل» واسط میان قوای نرمافزاری کشور، نیروی انسانی مستعد مومن و دیندار و جوان، و ابزارهای سختافزارانه و فهرست طولانی ازفرصتهای مادی کشور، عمل نماید. یکی از دستاوردهای بُعد تمدنساز انقلاب، ارائهی الگوی جدیدی از حاکمیت است. بهصورت طبیعی، هر حاکمیتی برای اقامه و بسط اهداف خود، نیازمند چنین سیستم فناورانه جامعی است. شاید یکی از نقایص موجود در معماری کلان ناظر به بُعد و شأن جامعهسازی انقلاب، عدم طراحی این سیستم عامل واسط یا بهروزرسانی آن است. پیشرانهایی مانند جوانسازی، اجتماعیسازی و کارآمدگرایی، علاوه بر نقش پیشرانی اش، اضلاع الگویی برای طراحی مفهومی ازاین سیستم نیز میتوانند فرض شوند.
23. زمینهسازی ظهور در بیانیه
تقابل دو جریان حق و باطل در انتها به یک سرنوشت محتوم خواهند رسید؛ تمام ادیان و مکاتب الهی، بشریت را به این موضوع متوجه کردهاند که انسان در مقطعی وارد عالم شده است و انسانهایی که در این مقطع در عالم حضور دارند در معرض دو دعوت جبهه خداوند و شیطان هستند.
خداوند وعده داده است که این رقابت در یک نقطه به یک جنگ عالمگیر منجر خواهد شد که پیروزی نهایی نیز از آن جبهه حق خواهد بود؛ جریان منجیگرایی که در ادیان الهی وجود دارد در این قالب وارد میشود؛ هر مذهبی در درون ادیان به این موضوع اشاره میکنند. از دیگر سوی وقتی به جریان تاریخی نگاه میکنیم زوال حاکمیتها و قدرتها و جوامع را میبینیم؛ مطالعه تاریخ بشریت، فارغ از دادههای دینی نیز همین مطلب را تأیید میکند؛ وقتی تاریخ حکومتها را میبینیم به عظمت آنها پی میبریم؛ برخی پادشاهان بناهای عظیمی برای دفاع از خود و آسایش و همچنین قبر خود میساختند. پس از پیشرفتهای ظاهری تمدنها، همه آنها گرفتار زوال شدند.
نکته مهم این است که اگر جامعهای فهم دقیقی از آنچه که در آن هست و باید به آن برسد و همچنین فهم درستی از ابزارهایی که باید داشته باشد را با خود همراه داشته باشد؛ موفقتر خواهد بود. شاید امروز برای کسی قابل باور نباشد که تمدن غربی و آمریکایی رو به زوال است؛ شاید سالهای نه چندان دور در کتب تاریخ مدارس از زوال این تمدن نوشته شود؛ این تصور برای کسانی که به مهدویت اعتقاد دارند قابل باورتر باشد.
زوال تمدن غربی در حال رخ دادن است؛ هدف کلیدی گام دوم انقلاب که توسط مقام معظم رهبری بیان میشود، زمینهسازی مقدمات ظهور حضرت ولی عصر(عج) است؛ ایشان فرمودند که گام اول انقلاب برداشته شده است و بیانیه گام دوم مبنی بر حرکت در زمینه تحقق ظهور حضرت مهدی(عج) است؛ این انقلاب قطعاً عالم اسلام را باید بگیرد و مقدمه ظهور شود.
جوانان، پیشگامان گام دوم انقلاب اسلامی هستند؛ هماینک فرصت بازگشت به معنویت امروز در فضای دانشگاهی بسیار قوی است؛ محتوای قوی و فاخر و یارگیری قوی باید از سوی فعالان دانشجویی و مهدوی صورت گیرد.
حضرت آقا در بیانیه گام دوم فرمودند «شعارهای انقلاب اسلامی کهنه شدنی نیست. چرا که تجلی و تحقق این شعارها در آرمانشهر مهدوی خواهد بود. برای نمونه عدالت یکی از شاخصهای برجسته جامعه موعود خواهد بود که ما نیز باید از آن الگوگیری کنیم.
انقلاب اسلامی براساس نظام امامت شیعه شکل گرفته و تالی تلو حکومت معصوم(ع) است. یعنی امورات توسط نائب و جانشین عام امام زمان(عج) اداره میشود. مدیریت انقلاب اسلامی با محوریت اعتقاد به منجی موعود و امام عصر(عج) است.
نخستین وظیفه انقلاب اسلامی احیای نام امام(عج) و دعوت جهانیان به آرمانهای اساسی اسلام، سنت، قرآن و اهلبیت(ع) است. امام رضا(ع) در روایتی میفرماید: «خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده نگاه دارد.» در انقلاب اسلامی ولیفقیه که مردم را به خود دعوت نمیکند بلکه به اسلام، سنت، قرآن و اهلبیت(ع) و امام زمان(عج) دعوت میکند. این کار در حقیقت احیای نام امام(عج) و معرفی ایشان به مردم جهان است.
دومین وظیفه حکومت اسلامی در قبال امام(عج) را تصدی امور توسط جانشینان عام ایشان در زمان غیبت است پیش از انقلاب اسلامی نیز جانشینان عام امام زمان(عج) اجمالاً وظایفی مانند مقام فتوا و قضا را به خوبی انجام میدادند، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر این دو وظیفه، وظیفه اجرایی کردن و مدیریت امور توسط جانشینان عام حضرت(عج) نیز محقق شد.
سومین وظیفه حکومت اسلامی نسبت به صاحبالزمان(عج) الگوگیری از آرمانشهر مهدوی برای ادامه راه انقلاب و حکومت اسلامی است: هر چند دو وظیفه نخست یعنی احیای نام امام(عج) و تصدی امور اجرایی به خوبی انجام گرفته ولی درباره وظیفه سوم متأسفانه نقصهای فراوانی دیده میشود.
متأسفانه زیاد نتوانستیم به سمت الگوگیری از آرمان شهر مهدوی حرکت کنیم. چون نگاه الگویی به آرمانشهر مهدوی یا وجود نداشته و یا اگر وجود داشته بسیار کمرنگ و حداکثر در حد فردی بوده است. در حالی که ما علاوه بر وظیفه انتظار ظهور، باید تشبه و مشابهت اجتماعی، سیاسی و… به جامعه موعود پیدا کنیم که برای رسیدن به این هدف میتوان از آرمانشهر مهدوی در تدوین الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت بهره جست.
چهارمین وظیفه حکومت اسلامی در برابر امام زمان(عج) زمینهسازی عام ظهور به معنای معرفی و ترویج نام و آرمانشهر مهدوی در جهان است. متأسفانه در معرفی امام(عج) و مرام و آرمانشهر مهدوی به جهانیان خوب عمل نکردیم در حالی که این وظیفه حکومت اسلامی در عصر غیبت است. البته حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری این مباحث را فرموده اند ولی این تنها کافی نیست بلکه باید بدنه حکومت اسلامی نیز به این امر اعتقاد داشته و برای آن تلاش کند.
بنابراین تأثیر بیانیه گام دوم انقلاب بر مبحث ظهور مهم است. در این باره، دو موضوع مطرح میشود. نخست، تأثیر مهدویت بر بیانیه گام دوم انقلاب چیست؟ دوم، بیانیه گام دوم انقلاب چه تأثیری در تحقق جامعه منتظر و آرمان شهر مهدوی ایجاد میکند؟
درباره موضوع نخست باید گفت رهبراندیش ورز انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب به سرگذشت چهل سال انقلاب اسلامی اشاره کردند که مهم ترین و بزرگترین ویژگی چهل سال گذشته انقلاب اسلامی، تحقق حکومت اسلامی و جانشینی نائبان عام امام زمان(عج) بود. البته این ویژگی با تأثیر از مهدویت ایجاد شده است.
درباره موضوع دوم نیز ایشان به چالشهای دیروز و امروز انقلاب اسلامی اشاره کردندو فرمودند که سیاستهای استکباری مهمترین مشکل و چالش انقلاب اسلامی است. درباره ی مهدویت و آرمان شهر مهدوی نیز مستکبران و مشرکان در آیه اظهار که میفرماید «لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» مهم ترین مشکل معرفی شده و تأکید میشود که آرمانشهر مهدوی به دنبال جایگزینسازی مهدویت با استکبار مشرکان است. این نشانگر پیوند میان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با آرمانشهر مهدوی است.
انقلاب اسلامی سبب شد مردم به مهدویت نسبت به گذشته باورمندی بیشتری پیدا کنند، انقلاب اسلامی شرایطی را فراهم کرد که مردم باور بیشتری به مقوله ظهور، تشکیل حکومت اسلامی، جامعه آرمانی و کلانشهر مهدوی پیدا کنند. چرا که دیدند ولیفقیه به عنوان تالی تلو امام(عج) نیز در پی تحقق این اهداف است.
مهمترین بخش تجلی مهدویت در تمدنسازی نوین اسلامی است، در تمدنسازی نوین اسلامی مسائلی مانند علم، دانش، عدالتمحوری و... مطرح میشود که تمام این ویژگیهای آرمانی در مهدویت به اوج خود میرسد.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم فرمودند «شعارهای انقلاب اسلامی کهنه شدنی نیست.» چرا که تجلی و تحقق این شعارها در آرمانشهر مهدوی خواهد بود. برای نمونه عدالت یکی از شاخصهای برجسته جامعه موعود خواهد بود که ما نیز باید از آن الگوگیری کنیم.
باید دانست که انتظار به دو صورت منفعل یا پویا صورت میگیرد. در انتظار منفعل آیندهنگری، الگوگیری و عمل راسخ جدی گرفته نمیشود. ولی در انتظار پویا زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... برای تحقق آرمانهای شهر مهدوی صورت میگیرد. تلاش ما باید در جهت حفظ انتظار پویا باشد. چون باورمندی به فرهنگ مهدویت بسیار گسترده شده و اکنون آمادگی جهانی برای آن وجود دارد. ما باید الگوگیری از آرمانشهر مهدوی را در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... خود برجسته کنیم. باید به دنبال امیدبخشی و هدایتبخشی باشیم.
24. روحیه انقلابی ضامن تحقق دولت و نظام انقلابی
کلیدواژه «نظام انقلابی» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی که برای اولینبار در بیانیه گام دوم به کار برده شد توجه اهل نظر و بصر را به خود جلب نموده. کاربرد این واژه نقطه مقابل نظریه نهادسازی انقلابهاست. طبق نظریه نهادسازی، هر یک از انقلابها به تدریج از روحیه انقلابی فاصله گرفته و از شور و حرارت میافتد و جای خود را به نهادهای محافظهکار میدهد. رهبر معظم انقلاب در این بیانیه به دنبال تبیین این حقیقت است که انقلاب اسلامی نهتنها در نحوه پیدایش و تکوین و نظامسازی با همه انقلابهای طول تاریخ متفاوت است بلکه در ادامه راه و ماندگاری تفکر و روحیه انقلابی نیز هیچ شباهتی با انقلابهای معاصر ندارد.
از ویژگیهای اسلام انقلابی این است که در مردم شور انقلابی ایجاد و مردم را انقلابی میکند و این سرآغاز حرکت انقلاب اسلامی است. مردم انقلابی، سبب شکلگیری انقلاب اسلامی شده و انقلاب اسلامی موجب پیدایش نظام اسلامی شد، اما نظام اسلامی اگر از تفکر انقلابی فاصله بگیرد و به نظام انقلابی تبدیل نشود در گذر زمان استحاله شده و انقلاب اسلامی نیز به سرنوشت محتوم سایر انقلابها دچار شده و روحیه انقلابی به روحیه محافظهکاری تبدیل خواهد شد و تردیدی نیست که محافظهکاری قتلگاه باورها و اعتقادات و ایمان مردم و اعتماد آنان به انقلاب اسلامی است و در یک کلمه محافظهکاری قتلگاه انقلاب است و این همان آسیبی است که محافظه کاران، غربزدگان و شیفتگان غرب در کشور طی سالیان اخیر قویاً به دنبال آن بوده و روحیه انقلابی را معادل رفتار احساسی تفسیر و بارها و بارها بر ضرورت پایان دادن به انقلابیگری تأکید کرده و میکنند.
بنابراین تبدیل نظام اسلامی به نظام انقلابی، بهعنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مستلزم تشکیل دولت انقلابی بوده و لازمه تشکیل دولت انقلابی حفظ، احیا و تقویت روحیه و تفکر انقلابی در کشور است و نقطه ی آغازین این مسیر، ارتقای تفکر و روحیه انقلابی در درون ملت و عامه مردم است.
انقلابیگری و تفکر و روحیه انقلابی را میتوان یکی از مهمترین مطالبات مقام معظم رهبری در سالهای اخیر دانست که همواره و در مناسبتهای مختلف بر ضرورت آن پای فشرده و مردم بهویژه نسل جوان را به آن دعوت کردهاند. بهعنوان نمونه ایشان روز دوازدهم آبانماه سال ۹۵ در جمع دانشآموزان علاج مشکلات کشور را در روحیه و تفکر انقلابی دانسته و فرمودند: «علاج مشکلات این کشور (چه مشکلاتی که امروز داریم، چه مشکلاتی که بعدها خواهیم داشت) و حل این مشکلات در گرو جوشیدن اراده و استقامت از درون ملّت است از درون ملّت بایستی اراده، استقامت، عزم راسخ، ایستادگی بجوشد؛ آنچه من روی آن تکیه میکنم روحیه انقلابیگری است؛ این روحیه را باید حفظ کنید»
روحیه انقلابی سه سطح: «مردم»، «نخبگان» و «دولت» را شامل میشود و هر سه سطح مکمل یکدیگرند. روحیه انقلابی مردم علاوه بر اینکه «سبب استحکام درونی قدرت»، «پشتوانه حضور انقلابیون در صحنه»، «تکیهگاه قوی مسئولان برای حل مشکلات»، «بالاتر بردن ظرفیت ملی برای کاهش آسیبپذیری داخلی»، «خنثیسازی توطئههای خارجی و مأیوس کردن دشمنان» میشود سبب بسط و گسترش تفکر و روحیه انقلابی در بین مسئولان هم میشود.
اما اگر نخبگان کشور دارای روحیه انقلابی باشند بیشک هم بر رشد کمی و کیفی روحیه انقلابی مردم اثر مثبت میگذارند و هم با جریان سازی و تصمیمسازی صحیح و به موقع، مانع از فروکش کردن روحیه انقلابی مسئولان و تسلط تفکر محافظهکاران بر امور کشور میشوند. در این میان نقش و تأثیر دولت انقلابی در تکثیر و ترویج روحیه انقلابی به دلیل در اختیار داشتن همه ابزارهای لازم برای این اقدام، نظیر: قدرت برنامهریزی، بودجهریزی، هزینهکردها، بهکارگیری نیروهای انسانی، مدیریت و استفاده از ظرفیتهای کشور، تدوین قوانین و... بهمراتب از دو سطح دیگر بیشتر و مؤثرتر است.
از تعامل منطقی و درست این سه سطح روحیه انقلابی در کشور نهادینه شده و سبب پیدایش و استقرار دولت انقلابی و تبدیل نظام سیاسی کشور به نظام انقلابی خواهد شد و این امر بقای انقلاب اسلامی را تا رسیدن به قلهها و اهداف کلان و تحقق تمدن بزرگ اسلامی تضمین میکند. اما حقیقت تلخ این است که جمهوری اسلامی در مسیر فرایند پنج مرحلهای تحقق اهداف انقلاب اسلامی در مرحله سوم یعنی تشکیل دولت اسلامی و انقلابی توقفی بس طولانی داشته و طی سالهای طولانی گذشته از فقدان دولت انقلابی رنج بسیار برده و آسیبها و خسارات فراوانی را متحمل شده است.
در شرایط فعلی که دشمن با تمام قوا و در تمامی صحنهها و میدانها آرایش جنگی گرفته است، گریزی از اتخاذ آرایش جنگی در کشور نداریم، اما آرایش جنگی در کشور مستلزم تقویت روحیه انقلابی در مردم، نخبگان و دولت است، اما سوگمندانه باید گفت: روحیه انقلابی در دولت به صورت نهادینه مشاهده نمیشود. رفتار و عملکرد مردم، نخبگان، نظامیان و دستگاهها و نهادها در سیل اخیر در کمک و امداد رسانی به سیلزدگان بیشک نماد روشنی از روحیه انقلابی بود.
مسئولان در قوای سهگانه بهویژه قوه مجریه بهعنوان سکاندار اداره کشور باید به دو دلیل مشخص: «ضرورت تحقق نظام انقلابی و پیشبرد صحیح گام دوم انقلاب اسلامی» و «شرایط ویژه فعلی که دشمن کینهتوز و محور شرارت عبری، غربی، وهابی علناً در تمامی حوزهها علیه جمهوری اسلامی آرایش جنگی گرفتهاست» از فرهنگ طاغوتیگری، اشرافیگری و کاخنشینی فاصله گرفته و با اتخاذ رویکرد انقلابی آرایش جنگی بگیرند. در برابر دشمن لجوج و بیمنطق، دولتی انقلابی با روحیه انقلابی و دیپلماسی اقتدار لازم است، و چنین دولتی باید ویژگیهای حداقلی زیر را داشته باشد: «یقین داشتن به خصومت خباثتآمیز نظام سلطه غرب و در رأس آن شیطان بزرگ علیه ملت و نظام ایران»، «محترم شمردن و رعایت خطوط قرمز نظام و تبعیت از فرامین ولیفقیه و تلاش برای تحقق منویات معظم له در گام دوم انقلاب»، «باور به ظرفیتهای داخلی و توانایی نیروهای خودی با ویژگیهای انقلابی جهت حل مشکلات کشور»، «پاکدستی و سادهزیستی و پرهیز از روحیه اشرافیگری و کاخنشینی»، «عزم جدی و عملی و داشتن برنامه برای مقابله با هر نوع فساد اقتصادی، اداری، سیاسی و...»، «تقویت رویکرد جهادی و استفاده از همه ظرفیتهای داخلی جهت ایجاد اشتغال و حل مشکلات مردم بهویژه جوانان» و «باور به ظرفیت جوانان و فراهم کردن زمینه و بستر انتقال فوری مدیریت به نسل جوان کشور» باور قطعی این است که ملت قهرمان ایران در کنار دولتی انقلابی خواهند توانست تمامی توطئههای دشمن را خنثی و مسیر اهداف نظام انقلابی را هموار کنند.
25. سهم اقتصاد در سپهر بیانیه
شاید واژههایی که در این پیام به کار برده شده، همانهایی هستند که امام راحل درباره اقتصاد اعتقاد داشت که مقام معظم رهبری آنرا با ادبیات امروز بیان کردهاند. یکی از این پیامها این است که سهم مردم در اقتصاد بیشتر و تصدیگری دولت کمتر شود. اگر دولت در دهه پنجم انقلاب اسلامی همین نکته را رعایت کند یقینا یک گام بزرگ به سمت اقتصاد مقاومتی که معنای آن تابآوری اقتصاد در مقابل تنشهایی خارجی است؛ تحقق مییابد.
از سوی دیگر یکی از مشکلات جدی اقتصاد ایران این است که وقتی به بودجه کل کشور نگاه میکنیم اعداد آن تقریبا نزدیک به رقم تولید ناخالص ملی است. در بودجه معمولا دو رقم گفته میشود؛ مثلا در لایحه بودجه 98 رقم 1700 هزار میلیارد تومان تومان آمده که 1200 هزار میلیارد تومان آن مربوط به شرکتهای دولتی و 500 هزار میلیارد تومان مربوط به دولت است. در آن 1200 هزار میلیارد تومان مداخله دولت به مراتب بیشتر از 500 هزار میلیارد تومان بودجه عمومی است. چون دولت در بودجه شرکتها، در تعیین سیاستها، هم انتصاب مدیران عامل و هم هیئت مدیرهها دخالت دارد.
برای اینکه چنین اتفاقی در دهه پنجم انقلاب روی ندهد فقط کافی است که دولت اصل 44 را اجرا کند. یعنی دولت به معنای واقعی کار را به مردم واگذار کنند. به هیچ وجه با توجه به تجربه چهار دهه گذشته به صلاح نیست که دولت همچنان به مداخله خود در اقتصاد ادامه دهد.
دولت فقط میتواند ناظر مطلوبی باشد آن هم از این منظر که کالایی در اقتصاد تولید شود که مورد نیاز جامعه باشد. در غیر این موارد بایستی همه اقتصاد را به مردم یا بخش خصوصی واگذار شود. در این صورت دو اتفاق بزرگ در دهه پنجم انقلاب روی میدهد؛ اول اینکه اتکای ایران به نفت کاهش میشود و اتفاق بزرگتر این است که وقتی اقتصاد در اختیار مردم است، دولت به راحتی میتواند مالیات اخذ کند و هزینههای جاری خود را به جای فروش اسناد خزانه یا استقراض از بانک مرکزی یا فروش منابع طبیعی مانند نفت از این طریق (اخذ مالیات) تامین کند. اگر مردم هزینه دولت را از طریق مالیات تأمین کنند به مردم نسبت به زمانی که دولت خود را بینیاز از مالیات میداند، پاسخگوتر میشود.
باید دانست که یک نقطه ضعف در همه دولتهای پس از انقلاب مشهود است و آن این بوده که دولتها به بخش خصوصی حساسیت دارند. در واقع در واگذاری بنگاهها به بخش خصوصی اکراه داشتهاند که بزرگترین ضعفی است که میتوان به آن اشاره کرد. در آلمان شرقی و برخی کشورها برای اینکه خصوصیسازی موفق باشد با دو شرط بنگاهها را واگذار میکردند. یکی اینکه پس از واگذاری اجازه تغییر کاربری وجود ندارد و شرط دوم هم آنکه بخش خصوصی تا چند سال اجازه اخراج کارگران را ندارند. با همین دو شرط خصوصیسازی با حداقل قیمت انجام شده و بسیار موفقیتآمیز هم بوده است. این در حالی بوده که در ایران بنگاهی به بخش خصوصی واگذار شده یا کارگران اخراج یا تعدیل شدهاند یا اینکه تجهیزات یا زمین توسط بخش خصوصی به فروش میرسد. متأسفانه تجربه تلخی در خصوصی سازی وجود دارد که البته میتوان با همین دو شرط ذکر شده روند آنرا اصلاح کرد که به سود اقتصاد ملی است.
از نظر موضوعی رهبر انقلاب در بیانیه به تمامی مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... پرداختند و از این میان شاید از نظر مردم ما، مسألهی اقتصاد اهمیت بیشتری داشته باشد. چرا که متناسب با وضعیتی استکه طی میکنیم.
مهمترین گلایهی مردم در حوزهی اقتصادی و معیشتی است. رهبری تأکید بسیار مهم و بهجایی دارند که اگر رویکردهای انقلاب در زمینههای مختلف از جمله اقتصاد رعایت میشد و مسئولین به آن پایبند بودند؛ دستاورد جدیتری اتفاق میافتاد. اگر در بُعد اقتصادی سه مؤلفهی اصلی مورد توجه قرار میگرفت و محقق میشد، قطعا شرایط بهتری را داشتیم. رهبری نیز به این موارد اشاره کردند.
1. اولین مؤلفهی اقتصادی بحث استقلال در سیاستگذاری اقتصادی است. رهبری قبلا نیز با عناوینی چون الگوی اسلامی اقتصادی پیشرفته و با نام اقتصاد مقاومتی به آن پرداختند. اقتصاد مقاومتی همان رویکرد مستقل از سیاستگذاری اقتصادی است فارغ از چارچوبهای فکری اقتصاددانان غربی که متأسفانه میبینیم برخی هنوز از آن تفکرات در حوزهی اقتصاد استفاده میکنند.
2. دومین محور در بحث اقتصاد مسألهی احترام و ایمان به ظرفیتهای داخلی است که در این مورد هم متأسفانه برخی از افرادی که بهنوعی نمایندگان جریان غربی در داخل کشور هستند دائما این ظرفیتها را نهی کرده و به تمسخر میگیرند.
3. سومین مؤلفه بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی و اجرای عدالت است. رهبری این موضوع را به عنوان محوری جداگانه مطرح کردند. این مورد ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با مسألهی اقتصاد دارد. رهبر انقلاب اسلامی تأکید بر عدالت و طهارت اقتصادی را شرط مشروعیت تمام مسئولین درنظر گرفتهاند که بایستی برقرار باشد و به آن توجه شود. این مورد در ارتقای وضعیت معیشت مردم بسیار موثر است.
4. رهبری چندین بار در این بیانیه مطرح کردند که جوانان مؤمن و دانا و مسلط بایستی در موضوعات مختلفی چون اقتصاد شرکت داشته باشند و تأکید رهبری بر این موضوع است که مواردی که بیان میشود در قالب سیاستهای کلی، قوانین و مسائل راهبردی قانون اساسی مطرح شده اما در مرحلهی اجرایی باقی مانده و برای اجرای آن بایستی جوانان کار را به دست بگیرند.
یکی از عیوب اقتصاد کشور، وابستگی به نفت است. اکنون حدود چهل درصد از بودجهی عمومی ما وابسته به نفت است. از همین وابستگی چند ایراد بهوجود آمده است:
1. اولین ایراد این است که قیمت نفت را بازارهای جهانی تعیین میکنند و قدرتهای بزرگ در این مسأله نقش دارند و فشارهایی به خریدارانِ نفت ما را میآورند. نسبت صادرات نفتی برای کشوری که در تحریم است از این طریق بسیار کاهش یافته است. تا زمانی که این وابستگی وجود دارد بودجهی ما نوسان خواهد داشت.
2. یکی دیگر از آثار وابستگی اقتصاد به نفت تورم دو رقمی است. دولت بر اساس بودجهی مصوب درآمد نفتی را که به حسابهای خارجی بانک مرکزی وارد میشود از بانک مرکزی مطالبه میکند و بایستی نقدینگی ریالی آن به حساب خزانهی دولت واریز شود و این مورد زمانی صورت میگیرد که هنوز این درآمد واقعا بدست نیامده یا ارز آن قابلیت عرضه در بازار را پیدا نکرده است. همین امر موجب شده تا تورمی سنگین را دائما تجربه کنیم. در حقیقت هر کشوری که بتواند بودجهاش را از وابستگی به نفت آزاد کند در نتیجه تورم بسیار پایینی را تجربه خواهد کرد.
3. بخشهایی از اقتصاد، دولتی هستند در صورتیکه اغلب در حیطهی وظایف دولت نیست چرا که جنبهی حاکمیتی ندارند. بهطور مثال بر اساس سیاستهای اصل چهل و چهارم قانون اساسی سیاستگذاری شد که از سر چاه نفت و گاز به بعد به بخشهای غیر دولتی واگذار شده و دولتی نباشند. این اتفاق شکل نگرفت و به همین علت پالایشگاهها دولتی شدند. اکنون دولت شرکتهایی دارد که خدمات عمومی ارائه نمیدهند بلکه شرکتهایی با فعالیتهای خصوصی هستند که کالای خصوصی تولید میکنند و هیچ ضرورتی ندارد که این شرکتها در بخش دولتی باقی بمانند.
یکی دیگر از عیوب اقتصاد ما این است که نگاه برخی مدیران و مسئولان کشور به جای ظرفیتهای درونی به خارج است. چقدر رهبر انقلاب توصیه و تأکید داشته و دارند که دولت نگاه خارجی را به نگاه داخلی تبدیل کند؟!
اقتصاد ما دارای دو بخش است، بخشی اقتصاد داخلی است که حدود هشتاد درصد تولید ناخالص ملی در این بخش قرار دارد و بیست درصد تولید ناخالص نیز در بخش صادرات و واردات است.چرا بایستی عمدهی توجه دولت به سمت بیرون باشد؟ یکی از تأکیدات رهبر انقلاب توجه به کالای ایرانی است. چرا خرید کالای ایرانی را بهجای کالای خارجی در دستور کار قرار نمیدهند؟ بایستی نشانهای تجاری داخلی را با استانداردسازی ارتقا دهیم. چقدر ما از این بابت متضرر شدهایم و نیروی انسانی ما بیکار شدهاند؟ تعداد زیادی جوان تحصیلکرده در داخل کشور داریم که ظرفیت بالفعل بزرگی محسوب میشوند اما این نیرو بیکار است.نیروی جوان و تحصیلکردهی نخبه را چقدر در مدیریت کشور به کار گرفتهایم؟ باید اظهار تأسف کرد که مدیریتهای ما دست نسل اول انقلاب است که مناصب خود را رها نیز نمیکنند. باید این افراد میدان را برای نسل جوان باز کنند. آنچیزی که اوایل انقلاب ما را یاری کرد و به موفقیت رساند در حقیقت به میدان آمدن نسل جوان بود که مدیریت جنگ را نیز به عهده گرفتند.
متاسفانه در کنار این مشکلات بودجهبندیهای معیوب و نامتوازنی داریم که بالای نود درصد تجاری است و تنها ده درصد و کمتر از آن بودجهی عمرانی است. این مطلب یعنی اینکه دولت در بودجهبندی خود متوجهی کسب و کار جامعه و عمران کشور نیست و ظرفیتهای عمرانی کشور به صورت رهاشده، باقی مانده است. هر ساله بیتوجه به بهرهوری و کارایی بالاتر به بخشهای مختلف بودجه اضافه میشود.
26. دوگانهها در بیانیه
با وجود برخی دوگانهها مانند اسلام و استکبار، که دو راه جمعناپذیر به شمار میآیند، دوگانههایی هم در اخلاق، سیاست و مسائل اجتماعی وجود دارد که ظرفیت بزرگ اخلاق انسانی میتواند محل جمع این امور به ظاهر ناسازگار و جامع اضداد باشد. اساسا هنر بزرگ انقلاب اسلامی، جمع دوگانههای بزرگ در عالم فرهنگ و سیاست است. انقلاب اسلامی، به عنوان پدیدهای فراگیر، چندساحتی و ماندگار، جمع این دوگانهها را در گفتمان خود محقق ساخته است.
نخستین دوگانه در تئوری و اندیشه انقلاب اسلامی آن جاست که دین و دنیا را در کنار هم مطرح نمود و آغازگر عصر جدیدی در عالم گردید. در حالی که سالها و قرنها، به ویژه پس از رنسانس، تقابل دین و دنیا و حذف دین در اندیشههای سکولار ترویج میشد. امام خمینی(ره) نهضتی آغاز کردند که در اندیشه معرفتی آن، جایگاه برجسته دین در دنیا به درستی تبیین شده بود و نشان میدادکه اسلام ناب از تئوری جامعی برخوردار است که میتواند این دوگانه را جمع نماید و این گام بزرگی بود که انقلاب اسلامی برداشت.
دوگانه جمهوریت و اسلامیت هم از مسألههای جمعپذیر دوم در تفکر انقلاب اسلامی است. پیش از انقلاب، تبلیغ شده بود که در اسلام حکومت نداریم یا حکومت اسلامی در جامعه امروز تحققنیافتنی است. در برابر این اندیشه، تفکراتی نیز وجود داشت که حضور مردم را در عرصه سیاسی و اجتماعی با حکومت اسلامی قابل جمع نمیدانست، ولی تئوری برجسته در اندیشه امام خمینی(ره) که اکنون در قانون اساسی ما تجلی یافته است، نشان داد جمهوریت و اسلامیت در کنار یکدیگر جمع میشود.
یا افرادی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تصور میکردند برای انقلابی ماندن نباید تن به نظم داد و در نقطه مقابل، برخی تحقق جمهوری اسلامی را نقطه پایان روحیه انقلابی میدانستند. اما انقلاب اسلامی قائل به جمع دوگانه نظام و انقلاب است که براساس آن، نظامیافتگی هر جامعه به معنای پایان تفکر انقلابی نیست و نمیتوان گفت انقلابی بودن به معنای فقدان نظامیافتگی است. امروز نمونه روشن حکومت نظاممند و حکیمانه در کنار حفظ روحیه انقلابی، در تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری مشهود است. دوگانههای انعطاف و اصالت، ملیت و اسلامیت، توسعه و عدالت، استقلال و آزادی، استفاده از تجربیات گذشته و جوانگرایی و... را از دیگر مسائلی است که جمع میان آنها، جزو دستآوردهای انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم است و برای شناخت بهتر این ظرفیتها باید کار پژوهشی و علمی مناسبی صورت پذیرد.
باید دانست که دوگانه رعایت قوانین بینالملل در کنار حرکت در مسیر انقلاب و مقاومت، یکی از مسائل مهم انقلاب اسلامی است. هضم در قوانین بینالملل و کوتاه آمدن از آرمانها یا پشت کردن به جامعه جهانی، یکی از دوگانههایی است که انقلاب اسلامی با حکمت بر آن فائق آمده است.
با نگاهی عمیق تر به بیانیه به دوگانههای مهمی دست مییابیم که برخی از آنها عبارتند از:
تغییر در مبانی و آرمانهای انقلاب / ثبات و حفظ اصول و آرمانها
دین / دنیا
چپ / راست
سنت / مدرنیته
پایبندی / دلزدگی و وادادگی از ارزشهای دینی (آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری)
انفعال / عدم انفعال به ارزشها
زورگویی، بیرحمی و خونریزی / مهربانی و دفاع از مستضعفین
انعطاف / تجدید نظر ناپذیری در نظریه نظام انقلابی
بایدها / واقعیتها
هجوم و حمله / دفاع
جمهوریت / اسلامیت
اسلام / استکبار
مدیریت جهادی / مدیریت غربی
دینداری / بی دینی
تکلیفگرایی / تساهل
ایستادگی / وادادگی
رشد علم و فنآوری / رکود در علم و فنآوری
امید / ناامیدی
استقلال / وابستگی
آزادی / دیکتاتوری
عزّت ملّی / ذلّت ملّی
مرزبندی با دشمن / اختلاط با دشمن
سبک زندگی اسلامی / سبک زندگی غربی
پایبندی به اخلاق / بی بند و باری
عدالت / ظلم
اصلاح / افساد
ترس / شجاعت
رویش / ریزش
فقر / غنا
معنویات / مادیات
اقتصاد نفتی / اقتصاد تولید محور
اقتصاد متکی بر تولید داخلی / اقتصاد متکی بر واردات
اسراف / قناعت
اقتصاد دولتی / اقتصاد مردممحور
مقاومت در برابر دشمن / تسلیم در برابر دشمن
عدالت / بیعدالتی
ریاست / خدمت
اشرافیت و تجملگرایی / سادهزیستی
پاکدستی / آلودهدستی
قاطعیت در برخورد / بیتفاوتی و تساهل
انقلابی / غیر انقلابی
27. دانایی و توانایی
از مهمترین توصیهها در بیانیه بحث علم و پژوهش است که در آن اشاره به این شده که اقتدار و عزت یک کشور در گرو بحث و مسائل علمی است.
قطعا زمانی که بتوانیم به این باور در جامعه برسیم که امروز مهمترین سرمایه هر کشوری ازجمله ایران، سرمایه نیروی انسانی است، بسیاری از موضوعات حل خواهد شد؛ بالاخص اینکه این نیروی انسانی به سلاح علم و دانش مسلح شده باشد و از تکنولوژیهای روز دنیا آگاهی داشته باشد، طبیعتا میتواند تمام گرهها و مشکلات کشور را در حوزههای مختلف با اتخاذ راهحلهای مناسب مرتفع کند. از سوی دیگر همین نیروی انسانی امکان این را دارد که بتواند علم را به ثروت و سرمایه مالی تبدیل کرده و بهطور کلی یک اقتصاد دانشبنیان را برای کشور به ارمغان بیاورد.
خودباوری حاصل از انقلاب اسلامی از بُعد سیاسی و اجتماعی یک شخصیت و هویت جدیدی به ملت داد و همین خودباوری در دانشگاهها منجر به یک حرکت شجاعانه شده و باعث شد جسارتی صورت بگیرد که در زمینههای علوم جدید و تحقیقات و فناوری ورود پیدا کنیم. دانایی و توانایی دو روی یک سکه هستند. به عبارتی اگر در کشور دانایی افزایش پیدا کند، توانایی را نیز به دنبال خود خواهد داشت. قطعا حوزهها میتوانند در این توسعه نقش بسزایی داشته باشند.
اساسا ساختار علمی کشور باید ساختار پژوهشمحور باشد؛ یعنی نباید ساختار مدرک محوری باشد که صرفا بخواهد به تعدادی مدرک کارشناسی، ارشد و دکتری محدود باشد اما تحول علمی و تحول اجتماعی ایجاد نکند.
یقینا این ظرفیت را داریم که بتوانیم در برخی حوزههای علمی حتما به مرجعیت علمی در جهان تبدیل شویم ؛ زیرا هم توان لازم را برای بهرهگیری از فناوری و صادرات آنها و اقتصاد دانشبنیان داریم و هم میتوانیم به سوی مرجعیت علمی حرکت کنیم.
دیدگاه رهبر انقلاب در درازمدت این است که ایران باید به مرجعیت علمی در دنیا برسد و در زمره ی کشورهای پیشرفته در زمینههای علمی باشد.اگر بخواهیم در تجاری سازی هم مانند رشد علمی ارتقا یابیم باید از ظرفیتهای جوانان استفاده کنیم. یکی از مشکلات ما در زمینه تبیین صحیح انقلاب و دستاوردهای آن، کمبود نیرویی است که بتواند توضیح صحیح با قدرت مخاطب شناسی و کلمه شناسی داشته باشد که این وظیفه را انجام دهد زیرا عدم ارائه صحیح توضیحات و واقعیات سبب سرخوردگی مخاطب از انقلاب میشود که این از آفتهای انقلاب است.حمایت از ظرفیتهای علمی باید مستدام و نهادینه شود تا در دراز مدت به نتیجه مطلوب برسد.
علت اینکه ائمه هدی و معصومین ما فصاحت و بلاغت در کلام داشتند همین وجه مخاطب شناسی و تکلم با هر شخص با زبان و روش خاص خود بود؛ امروز هم باید برای تثبیت انقلاب کار جدید، نو و خلاقانه کرد و انقلاب را باید هر روز اثبات کرد چون دشمنان این انقلاب هر روز در حال دشمنیورزی و خباثت هستند. صرف برگزاری مراسمات و جلسات و همایشها کافی و مهم نیست بلکه باید دید چقدر توانستهایم مشکل حل کنیم و سوال پاسخ دهیم و قانع کنیم آنها را جزو اولویتهای تبلیغ قرار دهیم.
باید دانست که تبلیغ اسلامی، پروپاگاندا نیست، زیرا وقتی صحبت از پروپاگاندا در میان است بحث از خفهسازی ذهن و بستن دهان مخاطب با آمارسازی دروغین است؛ اما تبلیغ اسلامی یعنی ابلاغ دارد و ابلاغ ریشه در بلوغ دارد و بلوغ یعنی رساندن مطلب به ذهن و قلب مخاطب، تبلیغ اسلامی صرف گفتن نیست بلکه اقناع مخاطب قلبا و ذهن است.
28. گفتمانسازی براساس بیانیه
از کارکردهای مهم و قابل توجّه بیانیّهی گام دوم انقلاب، حرکت از معانی و انگارهها به سوی گفتمانها است. گفتمانسازی، فرآیند همهگیر کردن یک مفهوم و یک معرفت با استفاده از برنامهریزی مداوم و دائمی تبلیغی و با هدف میانی رشد اندیشه، بینش و باور همراه با احساس مسئولیت و تعهّد جامعه و با هدف نهایی رشد اعمال صالح در جامعه است؛ به سخنی دیگر، گفتمانسازی دینی، فرآیندِ تحقّق اهداف تبلیغ دینی و اسلامی است.
گفتمان، شرایط و وضعیتی است که افراد جامعه میتوانند در آن تفاهم داشته باشند، شرایطی که در آن، نوعی توافق ـ به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه ـ در میان افراد جامعه برقرار است که میتوانند چیزهایی را معنادار بدانند و به درک مشترکی از آنها رسیده باشند؛ بنابراین اگر امکان و شرایط فهم مشترک در جامعه وجود نداشته باشد، هر اقدام و گفتگو و ارتباطی در سطح جامعه غیرممکن خواهد بود؛ از این رو گفتمان را باید «شرایط تفاهم و مفاهمه در جامعه» بدانیم. بر این مبنا، باور عمومی، تجلّیگاه گفتمانِ جامعه است؛ گفتمان یعنی آن وضعیتی که یک سخن (یک آرمان، یک معرفت و...) مورد تفاهم، قبول و پذیرش عموم مردم تلقی شود و مردم به آن توجه کنند؛ گفتمان جامعه، مفهوم و معرفتی است که در بُرههای از زمان در یک جامعه همهگیر میشود.
محورهای گفتمانی بیانیه گام دوم انقلاب میتواند متمرکز بر موارد ذیل باشد:
- آمادگی و مبارزه همه جانبه انقلاب اسلامی با غرب در بالاترین سطح تقابل (یعنی آیندهپژوهی و آیندهسازی)؛
- باور به رویش و رشد برآیندی انقلاب اسلامی طی چهل سال گذشته در موازنه با ریزش و افول؛
- باور به امکان ایجاد تمدن نوین اسلامی و ایجاد منطقه امنیت استراتژیک جدید و خاص در منطقه با محوریت و مدیریت ایران؛
- معرفی راهبرد ایمان و اعتقاد به نصرت الهی در پشت سر گذاشتن تنگناها و فتح قلهها؛
- مؤید بودن انقلاب اسلامی به تأییدات و نصرتهای الهی و پشتیبانی خاص الهی در تحقق و ادامه آن؛
- افول امپراطوری غرب به دلیل تعارض ذاتی با سرشت طبیعت و پیشرفت قهری انقلاب به دلیل صبغه الهی و فطری داشتن؛
- معرفی دنیای غرب و استکبار به عنوان مهمترین چالش دنیای امروز جهان و انقلاب اسلامی؛
- توجه به موقعیت ممتاز منابع انسانی، مالی، ویژگیهای ژئوپولوتیکی و ایدئولوژیکی و... ایران در جهان؛
- معرفی جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین چالش و مسأله دنیای غرب و نظام سرمایهداری؛
- باور به جوانان به عنوان پیشران و موتور حرکت اصلی انقلاب در تمامی دورانها؛
- معرفی مردم ایران به عنوان انقلابیترین مردم، و انقلاب اسلامی به عنوان مردمیترین انقلاب و تأکید بر رابطه دوسویه انقلاب اسلامی و مردم در همه ابعاد؛
- نقطه قوت و برتری نسبی غرب در جنگ نرم با انقلاب اسلامی، در جبهه ترویج تهاجم فرهنگی، بی بند و باری و سبک زندگی غربی بوده است.
- نقطه قوت و برتری نسبی جمهوری اسلامی در مقابل غرب، محبت اهلبیت(ع)، فرهنگ عاشورا و دشمنشناسی و دشمنستیزی و روحیه انقلابی و مقاومت است.
- مهمترین دستاورد جمهوری اسلامی، تزریق روحیه خودباوری و ما میتوانیم در همه عرصهها و، لزوم ایستادن روی پای خود و عدم تکیه و اعتماد به بیگانه است؛
- لازمه استقلال در سیاست، اقتصاد و فرهنگ و... جمهوری اسلامی، تلاش و مبارزه در خارج از مقیاس مرزهای جغرافیایی خویش است؛
- آزادی انسان و جامعه به معنای رهایی از سرشت و فطرت پاک الهی نبوده، بلکه به معنی گسستن بندهای شیطان و ابراز مطالبات به حق است؛
- با وجود توفیقات نسبی فراوان در برقراری عدالت، فقرزدایی و... ؛ اما همچنان فقر، فساد و تبعیض تهدید کننده اصلی انقلاب اسلامی است؛
- باور به تفاوت اساسی و ماهوی ملت ایران نسبت به ملتهای دیگر چه نسبت به حال، آینده و گذشته؛
- ضعف بدنه مدیریتی نسبت به تحقق بایستهها و آرمانهای انقلاب؛
- عقب ماندگی تاریخی از علم و فناوری علت اصلی سلطه دشمن و فشار بر ملت ایران؛
- پیشاهنگی و برتری فرهنگ و معنویت بر همه عصرها چون اقتصاد و... به ذاته و اهمیت یافتن تولید ثروت و اقتصاد به عنوان ثانوی.
29. نقش رسانهها در تحقق گام دوم انقلاب
مقام معظم رهبری همواره و پیش از این بیانیه به اهمیت رسانهها و فضای مجازی تأکید داشتهاند. ایشان در تاریخ 19 دی 97 در دیدار مردم قم فرمودند «جوانان با هوشمندی، فضای مجازی را به ابزاری برای زدن تودهنی به دشمنان تبدیل کنند».
عمده مخاطب مقام معظم رهبری جوانان هستند و این نکته فوقالعاده مهمی است. ایشان در همان سخنان اشاره میکنند که «دشمن در تلاش است با شایعهسازی و تهمتپراکنی مردم را مضطرب کند و به جان یکدیگر بیندازد که البته نمیتواند، اما مردم باید با این شگردهای دشمن مقابله کنند».
مقام معظم رهبری بهخوبی آرایش رسانهای جدید را درک میکنند و نهتنها به رسانههای سنتی و قدیمی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات آشنایی و توجه دارند، بلکه به رسانههای نوظهور، برنامههای تلفن همراه و شبکههای اجتماعی نیز توجه ویژه دارند و از جوانان که مخاطبان اصلی بیانیه هستند، میخواهند که از این ظرفیت استفاده کنند، مانع ناامید کردن مردم بشوند و تلاش رسانهای دشمن را خنثی سازند.
برای محقق ساختن بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی باید از منظر و بستر رسانهها استفاده کنیم. امکان ندارد در سرفصلهای مختلف همچون «علم و پژوهش»، «معنویت و اخلاق»، «اقتصاد»، «عدالت و مبارزه با فساد»، «استقلال و آزادی»، «عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن» و «سبک زندگی» که رهبری در بیانیه بدان اشاره داشتهاند، محقق سازیم، بدون اینکه از ابزارهای رسانهای و فضای مجازی استفاده کنیم. اگر امروز شاهد فساد، تبعیض و فقر هستیم و اینکه در گذشته دچار خطاها و غفلتهایی شدهایم و از ظرفیتهایمان در حوزههای مختلف بهخوبی استفاده نکردهایم، بهدلیل این است که رسانهها رسالت خود را بهخوبی انجام ندادهاند و مسئولان را وادار به پاسخگویی نکردهاند.
گرچه عوامل مختلفی در رسیدن انقلاب اسلامی به قلهها نقش دارند، اما مهمترین و مقدمترین عامل "رسانهها" هستند. رسانهها باید چشم و گوش مردم باشند و مسائل را بهخوبی متوجه بشوند و بهخوبی تبیین و اطلاعرسانی کنند، ضمن اینکه مشارکت مردم را برای تحقق بیانیه گام دوم فراهم سازند.رسانهها با توجه به نقش نظارتی که دارند، اگر مسئولان در بخشی در راستای گام دوم انقلاب، وظایف خود را بهخوبی انجام ندادند، میتوانند بر عملکرد آنان نظارت و مطالبهگری کنند. مردم و جوانان اکنون با استفاده از تکنولوژیهای جدید و فضای مجازی این امکان را دارند تا هم بر فعالیتهای مسئولان نظارت بکنند و هم اینکه پیشرفتهای انقلاب و کشور را علیرغم تحریمها واقعنمایی بکنند و جلوی تبلیغات مأیوسکننده دشمن را بگیرند.
مقام معظم رهبری بهخوبی متوجه حجم و عمق تبلیغات رسانههای زنجیرهای معاند هستند و هم اینکه به ظرفیت جوانان در عرصه فضای مجازی آشنا هستند.
یاد آوری دو نکته مهم است: نکته ی نخست اینکه مقام معظم رهبری در این بیانیه به موضوع «امید» توجه ویژهای داشتند، ضمن اینکه دیگران را از امید کاذب برحذر داشتهاند. این در برابر راهبرد آشکار دشمنان یعنی ناامیدسازی مردم قرار دارد. دشمنان بهدنبال این هستند که مردم را به این جمعبندی برسانند که نظام ناکارآمد است و به بنبست رسیده است.
در دهه فجر شاهد بودیم که رسانههای معاند همچون «بیبیسی» و «من و تو» در این رابطه، برنامهسازی کردند. گرچه برنامههای آنان حرفهای بود، اما بهلحاظ اخلاقی، قابل نقد و چالش است. در هیچکدام از این برنامهها عنوان نشد که نظام جمهوری اسلامی علیرغم تحریمها، توطئهها و مشکلات فراوان، ۴ دهه سپری کرد و همچنان سرپا ایستاده است که اگر این حجم فشارها بر کشور دیگری وارد میشد، بعید بود آن کشور بتواند سرپا بایستد.
نکته دیگر اینکه «گام دوم انقلاب» بیانیهای است که اداره انقلاب را از نسل گذشته به نسل جدید و جوان کشور واگذار میکند. تحقق محورهای این بیانیه نیز منوط به این است که رسانهها و مسئولان پیوست رسانهای و اجرایی داشته باشند.
این بیانیه کاملاً شفاف است و هیچ نکته ابهامی ندارد، بنابراین نیاز به تفسیر نیست و باید مورد اجرا قرار بگیرد. جوانان باید اجراکننده و پیگیر اجرای آن باشند. رسانهها در خصوص بیانیه گام دوم انقلاب پیوست رسانهای داشته باشند و ازمسئولان بخواهند که برای تحقق بیانیه، پیوست اجرایی داشته و پیگیر اجرایی شدن آن باشند.
30. توجه به ارائه راهکارها
یکی از مشکلاتی که در سطوح مسئولان، نخبگان و رسانهها وجود دارد و به مردم نیز تسری پیدا کرده این است که همواره مشکلات، چالشها و موانع گفته میشود، اما به راهحلها و راهکارها اشاره نمیشود. وقتی که مشکلات و چالشها برجسته شود و راهکاری برای حل آن مشکلها ارایه نشود، امید در جامعه از بین میرود، این همان چیزی است که رسانههای غربی آن را دنبال میکنند و بهصورت مستمر در بخشهای مختلف خبری و... به آن میپردازند.
مقام معظم رهبری در این بیانیه، کنار یادآوری برخی از مشکلات و خطاها، راهکارهای حل مشکلات را بیان میکنند؛ این یعنی امید به آینده. مقام معظم رهبری عنوان میکنند که انقلاب اسلامی در افق خود برای سالهای بعد و دهههای بعد راهحل دارد و مشکلات موجود را بدون راهحل نمیداند، بلکه معتقد است مشکلات و موانع با راهکار قابلحل است.
سخن آخر
هرچند تحلیل متن بیانیه به پایان رسید ولی در بین توصیههای راهبردی و بیان دست آوردهای انقلاب اسلامی در بیانیه رهبر معظم انقلاب، چند نکته برجسته و درسآموز وجود دارد که دریغم آمد که مستقلا به آنها اشاره نشود:
۱) با این که سی سال از رهبری نظام پس از رحلت حضرت امام(ره) و مدت هشت سال از ریاست جمهوری را رهبر معظم انقلاب به عهده داشتند و یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در این دستآوردها معظمله بودند ولی از سر اخلاص، تدین و تقوا تحت هیچ عنوانی از آغاز تا پایان بیانیه از نقش و تأثیرگذار بودن خود در این برکات اشارهای نکردند و این همان پشتوانه معنوی و ماندگاری بیانه و درس عملی برای بسیاری از ماهاست که چگونه میتوان با خدای خود معامله کرد نه آن که گام کوچکی برای نظام برداشتن و خود را همیشه طلبکار دانستن که خلاف اخلاص و تقوا است. با این ملاحظات پیام یک حرف مهم را نمیگوید. پیام در این باره که اگر این انقلاب این راه را آمده و چنین سرافراز و پرنشاط است، اگر به آینده امیدوار است و دشمن را خسته و ناامید کرده، اگر گام اول را با قهرمانی برداشته و در تدارک گام دوم است، همه به این سبب است که رهبری حکیم، امین، با تقوا، بنده خداوند و خادم بندگان خداوند، و تیزهوش و اسثنایی بالای سر آن بوده است. صاحب پیام عمداً از کنار این نکته اصلی و بنیادین میگذرد ولی ما دقیقاً همین جا باید توقف کنیم. رهبری حق هدایت و پیشگامی را برای این ملت تمام کرده و سهم خود را تمام و کمال به میدان آورده است، سوال این است که آیا ما هم سهم خود را به تمامی انجام دادهایم؟
۲) در شرایطی که بسیاری به دلیل برجسته کردن برخی از مشکلات اقتصادی روح نا امیدی را در بین مردم میدمند ولی آن چه که در بیانیه موج میزند که میتواند یک قاعده و اصل برای همه تأثیر گذاران در افکار عمومی قرار بگیرد امید به آینده است که تمام تلاش معظم له در این است همه را امیدوار به آینده کشور کنند که ما همان ملتی هستیم با دست خالی و صفر ولی با اتکال و اعتماد به نصرت الهی امروز در چنین شرایط افتخار آمیزی ایستاده ایم پس جایی برای یاس و ناامیدی وجود ندارد و قطعا از این مشکلات هم عبور خواهیم کرد چرا که «ان تنصر الله ینصرکم ویثبت اقدامکم» از همینرو در بیانیه مینویسند: «نخستین توصیه من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید همه قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آن چه میگویم یک امید صادق و متکی به واقعیتهای عینی است. این جانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته ام. اما خود و همه را از ناامیدی بیجا و ترس کاذب بر حذر داشتهام و بر حذر میدارم»
در طول این چهل سال و اکنون همیشه سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعالترین برنامههای آن مأیوسسازی مردم و حتی مسؤلان و مدیران ما از آینده است... شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نا امیدی را از خود و دیگران برانید، این نخستین و ریشهای ترین جهاد شما است.
۳) آن چه که معظمله در بیانیه به عنوان قاعده و اصل در بیانیه اصرار بر آن دارند و در سخنرانی عید نوروز سال گذشته در مشهد مقدس هم تفصیلا بیان کردند؛ این است وجود اختلاس و فساد مالی در نظام جای هیچ انکار نیست ولی نبایست این به حساب نظام نوشته شود؛ چرا که اینها موردی است و هرگز سیستماتیک نیست. دلیلش این است که کشفکننده این فسادها وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداراناند و محاکمهکننده و مجازاتدهنده نیز قوه قضاییه است و افشاکننده صدا وسیما است که از بدنه همین نظام است علاوه بر اینکه از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون در همه دولتها با وجود اختلاف گرایشی هیچ وزیر یا استاندار و یا فرماندار و بخشدار یا فرمانده سپاه و ارتش متهم به فساد مالی نشد و همین نشان سلامت نظام اسلامی است. از همین روست که مینویسند:
البته نسبت فساد در میان کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیای از کشورهای دیگر و به خصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد پرور بود، بسی کمتر است و بحمد الله مأموران این نظام غالبا سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتی آن چه هست غیرقابل قبول است.
۴) از نکات برجسته بیانیه، ارج گذاشتن و بها دادن به نسل جوان است که اگر همه کارگزاران جامعه همانند معظمله تحلیل صحیح از آنچه که میگذرد داشته باشند به همین واقعیت میرسند که تا دیر نشده است باید راه را برای حضور جوانان در عرصه مدیریتی فرهنگی، اجرایی، قضایی، سیاسی، علمی فراهم سازند. چرا که اگر این کار را نکنند سنت و سیر طبیعی این جابجایی را بر آنان تحمیل میکند ولی کشور از این جابجایی تحمیلی ضرر خواهد کرد، چون جوانانی در آینده مدیریت کشور را به عهده خواهند گرفت که تجربه مدیریتی ندارند. ولی اگر هماکنون و پس از بیانیه مقام معظم رهبری همانگونه که خود آغاز کننده این جابجاییاند و ائمه جمعه، نمایندگی در دانشگاهها، نمایندگی در سپاه و... را به جوانها سپردهاند، دولت نیز پس از شایستهشناسی، شایستهگزینی کند و سطوح مختلف مدیریتی را به جوانان بسپرد قطعا بیست ساله آینده این جوانان تحصیلکرده با انگیزه و جویای نام، کشور را در جای بلندتر از جایی که هماکنون ایستاده است قرار خواهند داد. از همین رو در بیانیه مینویسند: «دنباله این مسیر که به گمان زیاد، به دشواری گذشتهها نیست باید به همت و هشیاری و سرعتعمل و ابتکار شما جوانان طی شود، مدیران جوان باید شانههای خود را به زیر بار مسؤلیت دهند، از تجربه و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و عمل جهادی را به کار ببندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.»
در پایان باید دانست که این بیانیه دقیقا در تقابل با اهداف اعلام شده دشمنان است که میگفتند حالا که انقلاب کردید و نظام دلخواهتان را تأسیس کردید باید از حرکتهای انقلابی دست بردارید و به یک نظام نرمال تبدیل شوید در حالیکه انقلابی بودن موتور محرکه انقلاب است و اگر از انقلاب دست بکشیم آنچه به دست آوردیم هم از دست خواهیم داد. رهبری بر این اصل بنیادین تأکید داشتند که انقلاب با سکون و بیتحرکی همخوانی ندارد. مردمی بودن انقلاب و همراهی و همخوانی مردم با آن است که تاکنون ما را به این نقطه بلند تاریخ رسانده و از این پس همینگونه خواهد بود.
باید دانست که رهبر معظم انقلاب این بیانیه را بهعنوان یک دستورالعمل برای مسئولان صادر نکردند بلکه بیانیهای برای تودههای مردم به ویژه جوانان بود؛ این جوانها هستند که در دهههای آینده صاحبان انقلاب خواهند بود؛ بنابراین تأکید رهبر انقلاب بر بهکارگیری جوانان است. دشمن سعی میکند ما ندانیم در کدام نقطه ایستادهایم، ولی رهبری نشان دادند ما در بلندای تاریخ هستیم و در پیچ بزرگ تاریخ که آغاز شده و ادامه دارد، این ما هستیم که در بسیاری از عرصهها حرف اول را میزنیم. در این بیانیه دستاوردهای شگرف گذشته در حوزههای امنیت، ثبات سیاسی، علم و فناوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و تثبیت اراده ملی در کانون مدیریت کشور و نگاه به مسائل بینالمللی، سنگین نمودن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور و افزایش عیار معنویت و اخلاق و ایستادگی شکوهمند در برابر قدرتهای استکباری بهویژه آمریکای جهانخوار تبیین شده است که قابل تحلیلهای جدی است. در گذشته دو قطب و دو بلوک شرق و غرب در دنیا بودند، ولی انقلاب اسلامی وقتی شکل گرفت یک قطب جدیدی ایجاد کرد باید در تقویت و معرفی آموزهها و آرمانهای این قطب نوین کوشید و در تقابل ایدئولوژیک با غرب پیشران بود.
این بیانیه نه تنها همه مردم ایران بلکه برای همه مسلمانان جهان صادر شده است. بیانیه «گام دوم انقلاب» که توسط مقام معظم رهبری صادر شد، تبیینکننده فصل نوین حرکت انقلابی و عمل جهادی ملت بزرگ ایران و امت اسلام و جبهه مقاومت است. در این منشور با تحلیلی روشن از گذشته، نقشه راه برای تحکیم نظام انقلابی پویا، توانمند و پیشتاز در راستای دستیبای به تمدن اسلامی و بهبود جدی عملکرد ارکان نظام ارائه شده است. آرمانهایی ماندگار و باثبات است که با فطرت روح، جان، عقل هماهنگ باشد. اندیشه و تفکری با طراوت و نشاط قلب و روح و جان انسانها را فتح میکند که با مبانی عقلانی و با فطرت بشر هماهنگ و از پشتوانه برهانی و علمی برخوردار باشد.
با حقایق ناب الهی آشنا شدهایم این حقایق ماندگار است، مبانی انقلاب اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی برآمده از قرآن، کلمات پیشوایان معصومان دین(ع) و سیره اولیاء الهی است. این مبانی استوار است و استحکام منطقی و علمی دارد؛ لذا رهبر معظم انقلاب به درستی اشاره میکنند که این اصول و ارزشها برای همیشه در نزد انسانها و جوامع بشری زیبا و پرجاذبه است، زیرا با فطرت آنها هماهنگ است.
گفتنی است که اصول و مبانی انقلاب قابل تردید و فاصله نیست، انقلاب به اصول خود به شدت پایبند و به مرزبندی با رقیبان و دشمنان حساس است و با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند. چون این اصول و مبانی برآمده از اصول دینی است. انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده، با اراده و همواره با انعطاف است و آماده تصحیح خطاهای خویش است. نقصها و کاستیها را میشناسد و در حوزههای مدیریتی برطرف میکند، اما تجدید نظرپذیر و اهل انفعال نیست. این یکی از مهمترین عوامل ماندگاری انقلاب است.
انقلاب اسلامی دین و دنیا را، علم و دین را، روح و جسم را در کنار هم مورد توجه قرار داده است؛ ازاین رو شعارهای جهانی انقلاب دینی ماندگار و باثبات است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری شعارهای انقلاب است که هر کدام جای بحث مفصلی دارد. اینها اصول و مبانی برآمده از آموزههای دینی است و انقلاب اسلامی این آرمانهای بلند را در دستور کار خود دارد. این مبانی برآمده از اصول وحیانی است، حق است و حق ماندگار است.
ویژگی دیگر که رمز ماندگاری انقلاب است وجود رهبران و پیشوایانی است که از بن دندان به اصول و ارزشها و مبانی انقلاب باور داشتند و در آراستگی فکری، اخلاقی و رفتاری پیشگام، پیشرو و امام جامعه بودند. امام خمینی(ره) به تمامی مبانی و اصول انقلاب باور داشت و خود نماد باور و آراستگی به آن بود. امروز خلف صالح امام رهبر معظم انقلاب اسلامی سخت بر این اصول پای میفشارند و به آن آراسته هستند.اگر اصول در اوج دانش و معرفت و در اوج انطباق با مبانی وحیانی باشد، ولی رهبران جامعه به آن باور نداشته باشند اسلام و انقلاب از ان منحرف میشوند. پیشوا و رهبر جامعه باید مطابق قانون و قرآن حرکت کند تا نماد عدالت باشدو همه دغدغهاش بست عدالت در جامعه باشد. این ویژگیهای رهبر و زعیم جامعه است. انقلاب اسلامی به دلیل نعمت بزرگ الهی و رهبری صالح که دیروز امام بزرگوار و امروز خلف صالح او این قلههای بلند را فتح کردند.
امروز ملت اسلام و ملتهای پیشتاز در عرصه مجاهدت در عراق، سوریه، یمن، لبنان، غزه، بحرین و سراسر عالم اسلام پیشتاز هستند و هر روز سنگر جدید را فتح میکنند و چنین رهبر صالحی را برگزیدند. ببینید در چه شرایطی ملت بزرگ ایران پیروزیهای بزرگ را بدست آورد. این عدالت باید در همه سطوح مدیریت کشور جریان یابد. آنگاه که این ارمان بزرگ الهی محقق شود به بیان رهبری معظم دولت اسلامی محقق میشود و دولت اسلامی آغازی است برای ساختن جامعه در تراز دین.
عامل دیگر ماندگاری انقلاب ملت هستند اگر آموزههای وحیانی و ناب اصول انقلاب باشد رهبری مانند علیبنابیطالب(ع) مدیریت جامعه را در دست داشته باشد، اما شما ملت حضور نداشته باشید پیروزی ظاهری بدست نمیآید. این تاریخ اسلام است. والله المستعان
...در حال ثبت نظر  نظر شما ...در حال ثبت نظر  خروج
|