 |
اخبار > برای پژوهش موفق، باید خود را به مرزهای علم و دانش برسانیم |
 |
نسخه چاپي ارسال به دوست
شماره خبر : ٤١٥٨٥٧ تاريخ درج خبر : سه شنبه ٤ آذر ١٣٩٩ ساعت درج خبر : ١٢:٠٨
برای پژوهش موفق، باید خود را به مرزهای علم و دانش برسانیم
جشنواره علامه حلی(ره) به عنوان رقابتی علمی و سالانه و با مشارکت دو مرکز مدیریت حوزههای علمیه و مدیریت حوزههای علمیه خواهران برگزار میشود. بر اساس آییننامه این جشنواره، شورای سیاستگذاری، بالاترین رکن سیاستگذاری و تصمیمگیری در برنامههای کلان این جشنواره است. در همین ارتباط، دبیرخانه جشنواره برای تدوین ویژهنامه یازدهمین دوره این جشنواره، نظرات رئیس شورا و نایبرئیس سابق این شورا را در خصوص بایستههای یک پژوهش موفق، جایگاه جشنواره علامه حلی(ره) در فرایند تولید دانش در حوزههای علمیه و همچنین ارتباط این جشنواره با نیازهای روز حوزه و جامعه را جویا شدهایم که در ادامه خواهد آمد.
مصاحبهشوندگان:
حجتالاسلام والمسلمین سید حسین میرمعزی، معاون پژوهش حوزههای علمیه و رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره
حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر حصاری، معاون سابق پژوهش حوزههای علمیه خواهران و نایبرئیس سابق شورای سیاستگذاری جشنواره
بایستههای تحصیل و تحقیق از منظر شما چیست و طلاب جوان برای پژوهشهای خود چه چیزهایی را مدنظر داشته باشند؟
حجتالاسلام والمسلمین میرمعزی: ابتدا باید دید که تحقیق و پژوهش چه تعریفی دارد تا بعد بتوانیم راجع به اینکه چه اقتضائاتی در تحصیل و تحقیق طلاب دارد بحث کنیم. تحقیق یا پژوهش در یک تعریف کوتاه فرایند روشمند مستند و مستدل پاسخ به پرسش و حل مسأله و گسترش مرزهای علم است. یعنی در حقیقت، فرایند حرکت از معلومات به سمت مجهولاتی است که پیش روی ما هست در مسیر اهدافی که انسان و جامعه انسانی در مقابل خودش تعیین کرده. بر اساس نقشه راهی که مقام معظم رهبری ترسیم فرمودند اگر بگوییم که ما در حال حرکت به سمت ساخت تمدن نوین اسلامی هستیم، اگر بگوییم برای حرکت جامعه مراحل خودسازی، جامعهپردازی، نظامسازی و تمدنسازی را در پیش داریم، پژوهش در واقع عبارت است از جستجوی هدفمند برای حل مسائل و پرسشها در این مسیر.
برای اینکه یک نفر بتواند پژوهش موفقی انجام دهد و در این مسیر پرسشها را پاسخ داده و مسائل را حل کند یا مرزهای دانش را توسعه دهد، به نظر من چند عنصر اصلی مورد نیاز است: نخستین عنصری که لازم است این است که انسان باید دارای روحیه پژوهش باشد. یعنی روح پژوهشگری و جستجو و پرسش را در خودش تقویت کند و در مقابل هر چیزی یک سؤالی را قرار دهد که چرا؟ اگر چنین روحیه و ویژگیای در طلاب به وجود نیاید نتیجهبخش نخواهد بود. طلبهای که انگیزه حل مسئله ندارد اصلا به دنبال پرسش نیست، چه برسد به اینکه به دنبال پاسخ پرسش باشد. باید این روحیه در طلبهها زنده و تقویت شود. برای تقویتش هم خود طلبه هنگامی که تحصیل میکند و در مسیر رشد علمی خودش باید این روحیه را در خودش ایجاد و تقویت کند. در نظام آموزشی حوزه هم باید این مسأله لحاظ شود که انگیزه تفکر و پرسش و چرایی را در طلبهها زنده کرده و روزبهروز رشد دهد. انسانی که متفکر نیست و به دنبال چرایی امور و مسائل نیست، هیچگاه به یک سرخط تحقیق به معنای واقعی کلمه نمیرسد. بنابراین، یکی از ویژگیهای مهم این است که این امر باید در بین طلاب و اساتید فرهنگسازی شود.
عنصر دوم اینکه اگر کسی میخواهد پژوهش موفقی داشته باشد باید خود را به مرزهای علم و دانش برساند؛ یعنی باید کاملا آنچه که در آن دانش تا کنون تولید شده را درست تحویل گرفته و درست فهم کرده باشد. چون پژوهش گسترش مرزهای علم و پاسخ به سؤالات جدید است. کسی که هنوز خودش را به مرز علم نرسانده، قاعدتا توانایی پاسخش به پرسشهای جدید و توسعه مرزهای علم خوب نیست. بنابراین یک طلبه برای اینکه پژوهشگر خوبی باشد باید خوب درس بخواند و در عرصههایی که مورد نیاز جامعه و نظام هست از جهت محتوایی تخصص پیدا کند و خود را به مرز متخصصی که به تمام اضلاع این دانش تاکنون مسلط است برساند. البته یک طلبه در همه عرصهها نمیتواند همه تخصصها را داشته باشد و هر کسی بر اساس استعدادهای خودش باید در یک رشته متخصص شود. الحمدلله در سالهای اخیر در حوزه رشتههای علمی گوناگونی مصوب شده و در متن حوزه قرار گرفته و این ظرفیت وجود دارد که طلاب وارد مراکز تخصصی شده و سطح 4 خودشان را در رشتههای تخصصی توسعه دهند.
عنصر سومی که مورد نیاز است تسلط بر روشها و مهارتهای تحقیق است. طلبه باید علاوه بر آموزش اجتهاد و استنباط از آیات و روایات، بر چگونگی استفاده از این آیات و روایات در عرصههای مختلف و برای حل مسائل نیز تسلط پیدا کند. همچنین از روشهایی که در دانشهای امروزی وجود دارد در حدی که میشود در مطالعات اسلامی استفاده کرد بهره ببرد و مهارتهایی چون مهارت مسألهیابی، مهارت تدوین مسأله، مهارت تجزیه مسأله، مهارت فیشبرداری، مهارت جمعبندی و نتیجهگیری و سایر مهارتهای محتوایی در بحث تحقیق را علاوه بر مهارت نویسندگی و مهارت استفاده از فناوریهای نوین در امر پژوهش و استفاده از نرمافزارهای موجود کسب کند. بنابراین بحث روشها و مهارتها از عناصر مهم است برای اینکه یک محقق بتواند تحقیقش را به مقصد برساند.
البته از همه اینها شاید مهمتر این است که باید یک محقق متوجه الي الله و متوسل به ائمه معصومین(ع) باشد و در حقیقت آن جنبه معنوی در او تقویت شود. چون ما معتقدیم کسی که تقوا دارد و رابطه خودش را با خدای خودش اصلاح کرده، خداوند درها را به روی او باز نموده و هدایتها را برای او قرار میدهد و از جایی که خودش هم حساب نمیکرد روزی علمی او را از همان راه میرساند. کسی که تقوا داشته باشد در هیچ بنبستی حتی بنبست علمی قرار نمیگیرد. آیه «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» آیهای است که به نظر من از جهت مفهومی خیلی عام است و شامل رزق و روزی علمی انسان نیز میشود و آیه «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» و ادله متعدد دیگر در آیات و روایات دلالت بر این دارند که اگر کسی تقوای الهی داشته باشد، اگر توکل بر خداوند متعال کند و به نوعی آن جهاد اکبر را داشته باشد، او در همه عرصهها و از جمله عرصه پژوهش امدادهای غیبی خداوند را به همراه دارد. یعنی اگر پژوهش میکند، آن مقدار که خودش حرکت میکند چندین برابر آن خداوند متعال کمک کرده و راه را باز میکند تا او بتواند مجهول را حل کرده و به نتیجه برسد. بنابراین این عنصر یعنی عنصر تقوا و معنویت و توکل به خداوند متعال هم عنصر بسیار مهمی است تا ما در پژوهشهای اسلامی بتوانیم موفقیت چشمگیری داشته باشیم.
خب قاعدتا وقتی که شما این عناصری را که بنده گفتم ملاحظه کنید آنوقت میفهمید که پژوهش با آموزش و با تهذیب کاملا با هم ارتباط تنگاتنگ پیدا میکنند و باید به نوعی به صورت درهمتنیده و مکمل هم قرار گرفته و در یک نظام آموزشی تعبیه بشوند. بنابراین به منظور تقویت پژوهش در حوزه لازم است که نظام آموزشی حوزه یک نظام آموزشی همراه با پژوهش و تهذیب باشد که از این درهمتنیدگی، به آموزشِ پژوهشمحورِ پرورشمدار یا پرورشمآل تعبیر میکنند. به هرحال منظور این است که نظام آموزشیای داشته باشیم که در متن آموزش علم، روحیه پژوهشگری و معنویت و تقوا نیز در آن تقویت شود، به گونهای که خروجی این نظام آموزشی فردی باشد که هم مهذّب است، هم دانشمند است و هم پژوهشگری بالفعل و توانمند.
حجتالاسلام والمسلمین حصاری: حوزههای علمیه از اساس و مبنا بر پایه تکاپو و جنبش علمی شکل گرفته و اساس آن واکاوی مسائل و تحقیق پیرامون مباحث علمی دینی است، لذا به طور طبیعی طلبه از ابتدایی که وارد حوزه میشود باید به این نکته توجه داشته باشد که به تحصیلات حوزوی نباید آنگونه که در دبیرستان اطلاعات علمی را به دانشآموزان منتقل میکردند نگاه کرد. بالاخره طلبه ما پیش از طلبگی در نظام آموزشی متوسطه درس خوانده که در آنجا سازوکار آموزش بر اساس انتقال یکسری اطلاعات علمی به دانشآموزان و فراگیران است؛ اما وقتی وارد حوزه میشود قاعدتا باید این روحیه را تغییر دهد و به این نکته توجه اساسی داشته باشد که در اینجا دستیابی به هر علمی با تکاپوی خود طلبه البته با کمک استاد میسر است که این کمک استاد نیز کاهشیابنده است، یعنی هرچه که سالهای تحصیلی و پایههای تحصیلی طلبه رشد میکند، نقش استاد به نسبت آن کمرنگتر میشود و در واقع به نسبت حجم مباحث علمی که باید طلبه جستجوگری و واکاوی کند نقش استاد کمرنگتر میشود.
اگر این قاعده را قبول کردیم، طبعا پژوهشگری طلبه ـ در هر سطحی که هست ـ محور اساسی تحصیلات اوست و آنچه را که به عنوان کتاب درسی در حوزه میخواند به عنوان یک کلید کمککار برای اوست که دست او را بگیرد و وارد گنجینههای علمی مباحث و منابع و مراجع علمی کند؛ والا اگر بخواهد طلبه خودش را محصور به یک کتاب کند، اصلا طلبه نشده و طلبگی نکرده است. تعبیر همیشگی من این است که انگار همان دبیرستان را ادامه داده و این درس خواندن، طلبگی نیست. طلبه اصلا طالب علم است؛ یعنی آنقدر واکاوی کن تا علم را بدست بیاوری و هضم کنی، نه اینکه حافظه و علم طلبه مانند حافظه کامپیوتر بشود که یکسری اطلاعات در آن است که هیچ قابل پردازش نباشد. این را ما باید مبنای حوزه قرار دهیم و طلبه را باید از همان سال اول درگیر کار پژوهشی کرد. منتها شیب دارد که این شیب رو به بالاست. یک عیار خیلی کم و رقیقهای از کار تتبعات را باید در نظام آموزشی سالهای اولیه تعبیه کرده و هرچه سنوات تحصیلی طلبه به بالاتر میرود به آن تعمیق ببخشیم و در واقع، سطوح غنیتر و قویتر پژوهش را برای سالهای بالاتر برنامهریزی کنیم. طبعا اگر این کار را کردیم، مهارت پژوهشگری و هنر مطالعه و تألیف و نویسندگی را به تدریج و البته با همان شیب در دستور کار قرار دادهایم.
البته نکته ظریفی که برنامهریزان نظام آموزشی حوزه باید در اینجا مورد توجه قرار دهند این است که نباید هر چه را که احساس کردند نیاز طلبه است به یک ماده درسی تبدیل کرده و همچون نظام دانشگاهی چند واحد برای آن منظور کنند. مثلا بگویند دو واحد فن نویسندگی یا چهار واحد روش تحقیق و مانند آن. نهخیر، بلکه اینها را باید به عنوان تکنیکهای آموزشی در دل خود دروس اساسی و اصلی خودمان قرار دهیم. یعنی همینطور که طلبه در حال فراگرفتن درس کلام است و جلو میرود، تکاپو و تتبع در علم کلام هم به عنوان یک تکنیک در آموزش همراه آن شود. مثلا فرض کنید یکی از مهارتهای پژوهشگری، منبعیابی و منبعشناسی و اعتبار منابع است که ما الآن به طلبه درس میدهیم، اما وقتی از او میپرسیم که مثلا منابع اصلی این درس چیست نمیداند. مثلا مهمترین کتابهای کلامی را نام ببر و حال که نام بردی الآن این کتب از چه دورهای است و وقتی که شناختی این کتب از چه دورهای است، حال مشرب آنها چیست؟ حالا که این را دانستی اعتبار آن در بین متکلمین چقدر است؟ به چه نحوی باید به آن نگاه کنیم؟ اگر قرار است در پژوهش به آن کتب ارجاع بدهی با چه عیاری و چقدر باید به آن تکیه کنی؟
اینها نکات مهمی است که حتی اگر طلبه بخواهد مبلّغ هم بشود، در آنجا به کارش میآید؛ چون بخش زیادی از اشتباهات مبلّغین که در ایام تبلیغ و در مقام تبلیغ و منبر انجام میدهند استفاده از منابع غیر معتبر و منابع دست چندم است. میزان اعتبار یک روایت به ثقه بودن و توثیق خود راوی است. عین این کار را ما باید در تمام شاخههای علمی داشته باشیم و بار را به عنوان حجم درسی و واحدهای درسی نباید اضافه کنیم و آنچه را که ما اشتباه میکنیم و نتیجه هم نمیگیریم همین است که فکر میکنیم هر آنچه را که تشخیص میدهیم نیاز است طلبه بداند سنجاق میکنیم و دو واحد به آن اختصاص میدهیم و این را من موفق نمیدانم.
قاعده این است که باید به عنوان تکنیک این موارد را در سیستم آموزشی به عنوان گردش علمی در کلاس قرار دهیم و آنوقت خود طلبه است که در واقع میرود بخشی از سرفصلهای درس خود را به عنوان تکلیف انجام میدهد و آن موقع است که این علم در جانش نشسته و در او ماندگار میشود.
طبعا ما فرهنگسازی پژوهش را باید از فضاسازی آن شروع کنیم. منظور من از فضا این است که محیط را و بزرگترهای حوزه را ـ چه بخواهد اساتید در مدرسه باشند و چه کادر مدیریتی و یا طلاب سالهای بالاتر باشند ـ ما اینها را باید مهیای این کنیم که فضا و محیط علمی حوزه و مدرسه را به گونهای سازمان و سامان دهند که طلبه جدیدالورود از ابتدایی که وارد حوزه میشود خود را در فضایی متفاوت از دبیرستان و دانشگاه ببیند و حس کند که حوزه جای کار علمی است و جای دویدن برای چهار نمره و التماس برای نمره گرفتن نیست. من مثالی بزنم که شما الآن در محیطی که چند تا دوست هستید با هم بلند بلند میگوئید و میخندید و صحبت میکنید و هیچ ابایی هم از این کار ندارید، اما اگر همین تعداد دوست وقتی به سمت کتابخانه میروید به محض اینکه به کتابخانه میرسید سکوت اختیار میکنید، چون سکوت در کتابخانه فرهنگ شده است.
محیط مدرسه ما اولین قصه آن همین است که طلبه ما خیلی اوقات احساس نمیکند که از دبیرستان فراق یافته و جدا شده است و محیط حوزه یک تراز و مناسبات دیگری دارد و اگر بخواهم نام طلبه روی خودم بگذارم و درس بخوانم، نحوه درس خواندنم به گونهای دیگر باید باشد؛ لذا توصیهها و سفارشها و انتقال تجارب از سوی اساتید بسیار مهم است. حتی اگر لازم باشد اساتید برجسته را به مدارس ببریم تا دائما تذکر باشد.
البته اگر سیستمهای آموزشی ما به سمت پژوهشمحوری بروند خودبهخود این فرهنگسازی اتفاق میافتد. یعنی فرض کنید اگر استاد ما از همان ابتدا بگوید که توی طلبه باید کتاب غیر درسی را نیز مطالعه کنی و برای جلسه بعد فیش جمعآوری شده در این موضوع را در کلاس ارائه بدهی ولو اینکه از نظر فنی کیفیتی نداشته باشد، اما طلبه در همان ابتدا متوجه میشود که کار در حوزه به این شکل است. الآن این مدل در سایر نقاط دنیا در مقطع ابتدایی شروع میشود و به محصل سال اول دبستان میگویند که پروژه انجام بده. مثلا فلان کار را با خانوادهات انجام بدهید و نتیجه را بیاور و این یعنی غور کردن در مباحث علمی و جستجوگری و تتبع که در حوزههای علمیه ما از قدیمالایام اصالت داشته است. لذا برای فرهنگسازی، محیطسازی مهم است و رفتارسازی اساتید و نیروهای قدیمی نیز لازم است و تغییر در تکنیکهای آموزشی حتما لازم است و این را ما باید به عنوان مبنای کار و یک سیاست در کل حوزههای علمیه، اعم از قم و شهرستانها ـ به خصوص در شهرستانها ـ قرار دهیم که تکنیک آموزشی سابق که استاد میآمد و توضیحاتی از خارج کتاب میداد و بعد تدریس میکرد و میرفت و ما هم فقط مباحثه میکردیم و میرفتیم باید تغییر یابد.
جوان تحصیلکرده امروز ذهن جوّالی دارد و لااقل دوازده سال پیش از حوزه درس خوانده است. البته جزء سنتهای حوزه بوده و نمیخواهم اینگونه فکر کنید که اینها ابتکارات یا کشفیات غربیها است؛ بلکه اینها شیوههای سنتی و اصیل خود حوزه است که آنها بردهاند و به آن پوسته جدید داده و اصطلاحات جدیدی در آن گذاشتهاند. ما الحمدلله در گذر تاریخی در نظام آموزشی حوزههای علمیه در قرنهای مختلف ابتکارات پژوهشی بسیار خوب و تکنیکهای یادگیری بسیار غنی داشتیم، لذا احیاء و بازسازی و نوسازی آنها متناسب با طلبه امروز از مواردی است که به نظر بنده با آن فرهنگسازی اتفاق میافتد و در این صورت است که ما در یک فضای کاملا علمی ـ پژوهشی قرار میگیریم.
مبنای کار مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران هم در مدیریت کار علمی در سنوات اخیر بر همین اصل بوده است؛ یعنی آنچه را که پیش از این گفتم، در حقیقت بر اساس تجریه خود ما در حوزه خواهران بوده است. ما درس روش تحقیق را که در گذشته یک درس چهار واحدی بود که طلاب آن را در سال آخر تحصیل بهصورت یکجا و انتزاعی با یک استاد فرا میگرفتند، بدون اینکه به جان آنها نشسته باشد یا تمرینی انجام داده باشند را آمدیم و حشو و زوائد و بخشهای انتزاعی و تئوریک آن را کنار گذاشتیم و مهارتهای اساسی آن را برای ترم اول سال اول به صورت یکبهیک دنبال کردیم. یعنی در نیمسال اول فقط یک مهارت مثلا فیشبرداری و انتخاب مطالب مورد نظر با مشخصههای فنی علمی از منابع مختلف را به همراه دروس اصلی طلاب دنبال میکنیم و پیرامون آن هم ترغیب و تشویق زیادی را همراه فعالیتهای آموزشی طلاب قرار دادیم. به طور مثال گروه رشد که یک مسابقه علمی و پژوهشی است داریم و یا هستههای پژوهشی داریم که پژوهشهای مشترک و گروهی انجام میدهند و فکر میکنم یک نظاموارگی منسجمی هم پیدا کرده است.
در سطح دو ما یک تراز پژوهشی هدفگذاری شده داریم که طلبه اگر در آموزش خود از نقطه آ به نقطه ب میرسد، در پژوهشگری هم باید از نقطه صفر به نقطه یک برسد و آن هم تتبّع است؛ یعنی ما در سطح دو، مهارت تتبّع را به طلبه آموزش میدهیم. سطح سوم را تعریف بالاتری کردیم و سطح چهار هم همینطور...
این نظاموارگی سبب شد که خود طلبه وقتی به حوزه وارد میشود میداند که درس خواندن در حوزه به این شکل است و شیوههای درسی غربی حفظوارگی از حوزه خارج میشود و وقتی به طلاب سال بالاتر نگاه میکند، خودبهخود فرهنگسازی هم اتفاق میافتد.
جایگاه و کارکردهای جشنواره علامه حلی(ره) در فرایند تولید دانش در حوزههای علمیه چیست؟
حجتالاسلام والمسلمین میرمعزی: ما جشنواره علامه حلی(ره) را برای کسانی تعریف کردیم که در مسیر آموزش و در حال تعلّمند. طلابی که در سطح یک و دو و سه و احیانا سطح چهار حوزه هستند؛ لذا شرط سنی گذاشتیم برای آنها و این جشنواره در حقیقت جشنوارهای است که طلاب در آن ظرفیتهای پژوهشی خود را بروز میدهند و همچنین مشوقی است برای اینکه طلاب ما به سمت پژوهش بروند و نیز، ظرفیتی است که به نوعی پژوهشهای طلاب در آن ارزیابی و تبیین شود. به عبارت بهتر، جشنواره علامه حلی(ره) یک محیط مناسب برای تمرین پژوهش است. از جمله اهداف جشنواره در اساسنامهای که دارد این است که به طلاب جوان برای اینکه قلم به دست گرفته و مقالهای را بنویسند انگیزه بدهد و البته برای اینکه این انگیزه در آنها ایجاد شود تشویقهایی نیز برایشان در نظر گرفته شده که در قالب جشنواره بیایند و دیده شوند.
البته در همین جشنواره آثار زیادی از سوی طلاب سطوح بالاتر یا احیانا دارای تخصص دانشگاهی و یا مطالعات جنبی خوب ارسال شده و بعضا آثار دریافتشده، تمرین پژوهش نیست و واقعا پژوهش است و در سطح یک مقاله علمی ـ پژوهشی است. پایاننامهای که نوشتهاند یک پایاننامه بسیار خوب از جهت پژوهشی است، اما اگرچه چنین مواردی هم وجود دارد، ولی غرض اصلی از جشنواره علامه حلی(ره) این است که تمرین پژوهش صورت بگیرد.
حجتالاسلام والمسلمین حصاری: من فکر میکنم جشنواره در تولید علم نمیتواند نقش مستقیمی را ایفا کند، چون برایش اینگونه تعریف نشده است. ما وقتی میگوئیم رقابت تشویقی طلاب جوان در امر پژوهش، دیگر نباید توقع تولید علم داشته باشیم که مثلا فردا روزی اگر مقالهای برگزیده شد، بگوئیم ویژگی این مقاله این است که تولید علم کرده و پاسخ علمی به یک مسأله مجهول را داده و حل کرده است. وقتی اینگونه نیست، نباید این ادعا را داشته باشیم. اما در روند کلی حوزه که این نکته را من تأکید میکنم و ارزش جشنواره را در این میدانم که در روند کلی تولید علم در حوزههای علمیه خواهران و همگانی شدن تولید علم در حوزه این سنگبنای بسیار مهمی است. یعنی اگر ما این نهالکاری را در همینجا خوب انجام دهیم، طلبهای که به این شیوه در حوزه بالیده میشود و تا سطوح عالی حوزه و سطوح نظریهپردازی میرسد، آنموقع از او انتظار نظریهپردازی میرود. یعنی جشنواره آغاز یک ریلگذاری است که میتواند مسیر را به آن سمت ببرد. طلبهای که در این فضا درس خوانده و کسب علم میکند و توقّلات علمی پیدا میکند شما با ضریب خیلی بالاتری میتوانید امیدوار باشید که وقتی به سطوح تحصیلی عالی در حوزه میرسد، فردی واقعا تولیدگر و نظریهپرداز بشود.
بنابراین به عنوان مقدمه، قدم بسیار خوبی است. البته این نکته لازمهای دارد که ما باید متناسب با سطوح عالی حوزه ـ نه طلبههای جوان حوزه فقط ـ در شاخههای علوم اسلامی نیز عرصههای جدی داشته باشیم که ضرورتا مسابقه نیست، زیرا ممکن است برای شئون نخبگانی جالب نباشد، ولی حتما باید به آن توجه کرد که میدان جدی و وزینی را برای درگیر شدن و همآوریهای علمی فراهم کنیم که یکی از آن راهها، تسهیل و روانسازی برگزاری کرسیهای نظریهپردازی است. به اعتقاد بنده، آئیننامه کرسیهای نظریهپردازی در حال حاضر آئیننامه سختگیرانهای است و ما باید مقداری فضا را بازتر کرده و اجازه دهیم کسانی که مدعی برخورداری از نظریه هستند بیایند و در میدانهایی نظریاتشان را بگویند. هرچند ممکن است که در آخر نتیجهای محقق نشود، اما خود این تضارب آراء وقتی مکرر و تکرار میشود باعث رونق نظریهپردازی در حوزهها میشود.
نکته دیگری هم در اینجا عرض میکنم که به نظر من یک نکته کلیدی است و با توجه به اینکه بنده عضو شورای سیاستگذاری جشنواره هستم با این نگاه به اعضاء شورا عرض میکنم که جشنواره علامه حلی(ره) باید از حاشیه به متن آورده شود. یعنی صبر نکنیم تا جشنواره فراخوان کرده و طلاب آثار خود را بیاورند، بلکه در سیستم آموزشی حوزه رخنهای لازم است که طلاب بخاطر رقابت در جشنواره علامه حلی(ره) از قبل دست به قلم شده باشند. بنابراین تکالیف پژوهشی را در حوزهها باید رونق داد و میبایست سازوکاری در حوزه ایجاد کنیم که مثلا طلبه سطح دوم در طول دوره تحصیلی خود چند مقاله بدهد و کاری به این نداشته باشیم که تراز این مقاله چند است و اجبار نکنیم که مقاله علمی ـ پژوهشی یا علمی ـ ترویجی دهد، بلکه ممکن است مقاله مروری یا مقاله تخصصی دهد، اما فضاسازی به نحوی باشد که این کار اتفاق بیفتد.
آثار جشنواره تا چه میزان نیازمحور است؟ و اصولا رسالت و هدف جشنواره در خصوص پاسخ به نیازهای روز حوزه و جامعه چیست؟
حجتالاسلام والمسلمین میرمعزی: ارزیابیهایی که ما در جشنواره میکنیم به این منظور است که تشخیص دهیم نوقلمان و کسانی که تازهوارد و تازهکار در امر پژوهش هستند چه ظرفیتها و تواناییهایی دارند. بنابراین جشنواره علامه حلی(ره) همانگونه که قبلا گفتم جایگاهش جایگاه یک جشنواره تمرینی، ظرفیتساز و انگیزهبخش به طلاب در امر پژوهش است. وقتی که شما اینگونه جشنواره علامه حلی(ره) را دیدید، خود به خود سؤال شما هم پاسخ داده میشود.
البته ما تلاشمان این است که به نیازهای جامعه و نظام در این جشنواره پرداخته شود و ذهنها تحریک شوند برای اینکه نسبت به نیازهای جامعه فکر و پژوهش کنند و به دنبال حل مسأله بروند. لذا هر سال یکسری موضوعات را در قالب بخش ویژه جشنواره اعلام میکنیم که آن موضوعات ناظر به نیازهای جامعه و نظام هستند. در همین جشنواره دوره یازدهم نیز ما موضوعاتی همچون «نقش حوزه در تحولات سیاسی ـ اجتماعی صد سال اخیر»، «آسیبهای اجتماعی»، «سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی»، «چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران»، «بیانیه گام دوم انقلاب» و «منشور روحانیت» را اعلام کرده بودیم. پس توقع ما از این پژوهشها آن نیست که لزوما حل مسأله بکنند، بلکه حتی اگر طلبهای در صرف و نحو، منطق و سایر مواد درسی که میخواند پژوهش خوبی را انجام داده باشد او هم پذیرفته میشود، چون غرض اصلی این است که ظرفیتهای پژوهشی در اینجا به نوعی شکوفا شود و غرض، حل مسائل و نیازهای جامعه، اولا و بالذات نیست؛ هرچند بیاعتناء به آن هم نیستیم و بسیاری از مقالاتی که دریافت میکنیم ناظر به موضوعات مورد نیاز جامعه و نظام است.
حجتالاسلام والمسلمین حصاری: علیالمبنا هیچ؛ ولی به موجبه جزئیه بر اساس آنچه که ممکن است در گذار علمی حوزه، خود طلبه مثلا دغدغهای داشته و موضوعی را انتخاب کرده که نیاز جامعه است یا استادی او را راهنمایی کرده که مثلا پایاننامه را در این موضوع بنویس، ممکن است. یعنی تبعی است نه اصلی. چون ما اصلا در جشنواره علامه حلی(ره) چنین سازوکاری و چنین اسکلتی را تعریف نکردهایم. بخش ویژه هم در این بازه زمانی خیلی جوابگو نیست. اتفاقا این نکتهای که اشاره کردید مرا به سؤال قبل شما برمیگرداند که یکی از کارهای مهمی که ما باید در سیستم علمی پژوهشی حوزه انجام دهیم درگیر کردن طلاب با مسائل روز و عینی مخاطبین خودشان است. یعنی طلبه همینطوری و از روی سلیقه و فهم و برداشت ابتدایی خود نباید موضوعی را انتخاب کند که کاربرد آن اصلا مشخص نیست و شاید این موضوع اصلا اولویت علمی جامعه نباشد. بنابراین علیالمبنا به این خاطر میگویم چون ما در جشنواره علامه حلی(ره) اعلام میکنیم که مقالات و آثار علمی و پژوهشی خود را در فلان بازه زمانی و در این چهار سطحِ ارزیابیِ جشنواره ارائه کنید و ما چنین چیزی را در جشنواره پیشبینی نکردهایم که به عنوان مثال به شرطی آثار را میپذیریم که نویسنده بتواند فلان موضوع را ثابت کند. البته هماکنون در گروههای رشد حوزههای علمیه خواهران این کار را در قالب مسابقه رشد انجام میدهیم که اولا بصورت گروهی است و فردی نیست و باید با یک استاد همراه شوند و ثانیا طرحنامه و پروپزال آن باید مورد تأیید قرار گیرد تا بتوانند آغاز به کار کنند و در این طرحنامه میبایست از موضوعی که انتخاب کردهاند دفاع کنند که به چه دلیل انتخاب شده و چه نیازی از جامعه را برآورده میکند. این کار اگر در حوزه انجام شود، آنوقت شما میتوانید ادعا کنید که جشنواره علامه حلی(ره) سهیم است در بهرهگیری از ظرفیت علمی حوزههای خواهران در پاسخگویی به نیازهای جامعه، اما چون هنوز سازوکار این کار را در جشنواره تعریف نکردیم، علیالمبنا نمیتوانیم بگوییم نقش دارد.
...در حال ثبت نظر  نظر شما ...در حال ثبت نظر  خروج
|